گنجور

حاشیه‌ها

توانای دانا در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶۳:

این شعر در بحر مربع کامل سروده شده
ولی می توانیم وزن آن را فعلن فعولن فعلن فعولن در نظر بگیریم

توانای دانا در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۹۵:

حمید عزیز
مستفعلتن مستفعلتن در حقیقت همان وزن مفعول فعلن مفعول فعلن است

احمد مبارک در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۳۹ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴۸:

لطفن بیت سوم چنین اصلاح کنید
غافل از کیفیت نیرنگ حال مباش
گردش آرایان رنگ عافیت پیمانه اند
و بیت چهارم را چنین
از محبت پرس حال خاکساران وفا
کاین غبار آلودگان گنج اند یا ویرانه اند

غزالی در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶:

کسانی که در دوبیت اول شعر مانده اید سخنی از استاد قمشه ایی بشنوید
((زهدی که مورد طعن و طنز است و باید به مستی از آن گریخت زهد برادران یوسف است که [فشروه بثمن بخس دراهم معدوده و کانوا فیه من الزاهدین] سوره یوسف
که معنی آن :او را به بهای اندک و درهمی ناچیز فروختند،و از او اعراض کردند و در شمار زاهدان شدند.
این آن زهد و پرهیز است که حافظ گفت:
فدای پیرهن چاک ماهرویان باد
هزار خرقه تقوا و جامه پرهیز
واقعا که باید اساتید همچون الهی قمشه ایی از ادب ایران حرف بزنند نه مشتی مطربی و مست که حافظ را بهانه ی خود کرده اند.

روفیا در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶:

مست شدیم مست شراب دوستی...

شمس الدین جلیلبان در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۰۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸:

از مصراع اول رباعی چنین برمی آید که معشوق با خشم و قهر ، عاشق را ترک کرده است، مصراع سوم با طنز می گوید :درخواب مرا خواهی دید ! یعنی هیچ گاه نخواهی دید نزدیک به مضمون شتر درخواب بیند پنبه دانه ! اما شاعر در مصراع چهارم این وعده ی به خواب امدن معشوق را جدی می گیرد و تجاهل میکند

کمال داودوند در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۴:

8518

جعفر عسکری در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۰۵ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۶:

این بیت خیلی خوبه:
گفتم ز کار بُــرد مرا ..!

nabavar در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۴۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۵ - زاری کردن مجنون در عشق لیلی:

پدرام جان
اگر بامن نبودش هیچ میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی
از جامی ست در هفت اورنگ
زنده باشی

پدرام افشین‌فر در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۲۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۵ - زاری کردن مجنون در عشق لیلی:

درود بر دوستان ادیب...من به دنبال شاعر اصلی بیت معروف اگر بامن نبودش هیچ میلی...چرا ظرف مرا بشکست لیلی..بودم...اما توی اشعار نظامی هم این بیت رو ندیدم...هنوز موفق نشدم نام شاعر رو پیدا کنم کسی هست کمکم کنه؟!

سینا در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۳۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۵:

معنی کلمه به کلمهٔ شعر می‌شه اینکه: عقل داره هر لحظه بهت گوشزد می‌کنه که تو مثل گیاه تره نیستی که پس از چیده شدن دوباره سبز بشی و چند بار فرصت زندگی کردن نداری پس قدر زمان و فرصتت رو بدون که فقط یکبار زندگی خواهی کرد...

nabavar در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶:

دوست جان
به خدا که این زبان و قلم در برابر منطق شما لال آمد . که نه تنها ناقص که بسی حقیر نیز
،،،
از دست دوست هرچه بگیری غنیمت است
لبریز تر بریز که مستانه ام کنی
زنده باشید

روفیا در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶:

دوست جان البته راستش را بخواهید عقل ناقص با حقارت از یک سنخ نیستند و ماهیت آنها با هم توفیر دارد.

غزالی در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳:

این همان جدال صورت پرستان و معنی گرایان است که شیخ سعدی می فرمایند
ولی اهل صورت کجا پی برند
که ارباب معنی به ملکی درند
با این تفاوت که روشن ضمیران گذشته ی ادب ما از سعدی و مولانا تا حافظ پیرو معنی بوده اند و رسالت خود را صورت زدایی از جامعه می دانستن ولی منورالفکران امروز ما صورت پرست و معاند عالم معنا.
اصلا نمی دانم مگر معنی رند بودن که آقایان منور الفکر جار می زنند این نیست که باطنی پاک داشته باشی اگر چه قضاوت عموم بر ظاهرت خلاف این را اثبات کند.خوب من نمی دانم کجای هوس رانی و شراب شرابخواری باطن پاک محسوب میمشود ولی اگر بگوییم که حافظ قلب آکنده از لطایف ربانی و معانی عرفانی داشته باطنی پلید است. اتفاقا اگرحافظ رند است پس قلبی منور و مالامال از حقایق بوده مانند استادانش سعدی،مولانا،سنایی و ... . و از می دوساله و معشوق چهاده ساله متنفربوده.آخر خواجه که واعظان را به خاطر انجام آن کار دیگر در خلوت نکوهش می کند چگونه خودش در شب تار دُر می سُفتد

نادر.. در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۴۲ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶:

کسی کو در وجود خویش ماندست
مده پندش که بندش استوار است..

nabavar در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶:

درود. دوست جان
این سخن چون درین عقل ناقص چون منی نگنجید ، بی درود ، گمان بر روفیای دروغین رفت
زنده باشید

رضا در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷:

حُسن تو همیشه در فزون باد
رویت همه ساله لاله گون باد
دراین غزل زیبا وعاشقانه نیزهیچ اسمی ازمخاطب برده نشده است بهتراست به جای کاوش دراینکه مخاطب غزل چه کسیست ازحس وحال عاشقانگی غزل حظ ببریم وخاطرمان را بامضامین عاشقانه طراوتی دیگربخشیم.
حُسن:جاذبه، خوبی و زیبایی جمال
فزون باد: در حال بیشتر شدن هست.
معنی بیت: زیبائی ها وجاذبه های جمال توفزاینده هست لحظه ای متوقّف نمی شود وهمیشه درحال فزونیست. هرگلی فصلی دارد امّا گل رُخسارتو درتمام فصول باطراوت وشکوفاست. رنگ رخسارتو همچون تنور سرخ لاله، فروزنده وزیباست.
زخاکِ پای توداد آب ِروی لاله وگل
چوکِلکِ صُنع قلم زد به آبی وخاکی
اندر سر ما خیال عشقت
هرروز که باد درفزون باد
معنی بیت: ای معشوق لاله رُخ، مهرومحبّت واشتیاق تو دردل وجان ما ریشه کرده وهرروز وهردَم شوق دیدن روی ماه تودرحال فزونیست.الهی که هرروز وهرساعت فزاینده ترباد.
بیان ِشوق چه حاجت که سوز ِآتش دل توان شناخت زسوزی که درسخن باشد.
هر سرو که در چمن برآید
در خدمت قامتت نگون باد
برآید: بروید وسر ازخاک بیرون آرد. نگون: خمیده، سربه زیر
معنی بیت: توباآن قدوبالای دلکشی که داری همه راشیفته وشیدای خودکرده ای، هرسروی که درهردشت ودَمنی می روید به احترام قامت والای تو وبه منظورعرض ارادت وخدمت،کمرخَم کرده وتوراتعظیم می کند.
غلام نرگسِ ِجمّاش آن سَهی سروم
که ازشراب غرورش به کس نگاهی نیست.
چشمی که نه فتنه ی تو باشد
چون گوهراشک غرق خون باد
چشمی که نه فتنه ی توباشد: چشمی که درمعرض فتنه گر ی چشمان توقرارنگرفته وشیداومفتون تونشده باشد.
معنی بیت: فتنه ی چشمان تو جهانی رابرهم می زند. اگرهرچشمی که جاذبه وگیرایی ِچشمان تورادرک نکرده وشیفته وشیدانشده باشد،همانندِ قطره ی اشکی که به خون می آلاید خونین بادا.
آن چشم به واسطه ی اینکه ازنعمتی عظیم محروم مانده ازاین غم وازاین حسرت، ایمن نخواهدبود وآرامش نخواهدداشت. چنین چشم بی ذوقی مستحق آن است که همچون گوهراشکی که به خون آلوده است غرق درخونِ دل باشد.
ازآن زمان که فتنه ی چشمت به من رسید
ایمن زفتنه ی آخرزمان شدم.
چشم تو ز بهر دلربایی
در کردن سِحر ذوفنون باد
ذوفنون: فوق متخصص،دارای فنون ومهارت فوق العاده،صاحب هنرهای زیاد
معنی بیت: چشمان تو درجلوه گری ودلسِتانیدن،صاحب چندین مهارت وهنراست هیچکس نمی تواند ازفریب وفتنه ی چشمان توبگریزد.
به یک کِرشمه که نرگس به خودفروشی کرد
فریبِ چشم توصدفتنه درجهان انداخت
هر جا که دلیست در غم تو
بی صبروقرارو بی سکون باد
معنی بیت: عاشقانت درهرجاکه هستند لبریزازشوق روی تو ،بیتاب ازغم دوریِ تو، ناشکیبا و بی قرارند.
قراروخواب زحافظ طمع مدارای دوست
قرارچیست ؟صبوری کدام؟ خواب کجا؟
قَدّ ِ همه دلبران عالم
پیش الفِ قَدَت چو نون باد
دربیت پیشین دیدیم هرسروی که درچمن قد می کشید درخدمتگزاری به محبوب دل حافظ به تعظیم وکُرنش،کمرخَم می کرد. حال دراین بیت:
قد وقامت همه ی دلبران ودلستانان جهان درقیاس باقدوبالای دلکش تو، بسان شکل ظاهری نون ِ خمیده با الفِ راست قامت است. آنهانیزبسان سروها درخدمتِ دلبرحافظ سرتعظیم فرودآورده اند.
طوبا زقامتِ تونیارد که دَم زند
زین قصّه بگذرم که سخن می شود بلند
هر دل که زعشق توست خالی
از حلقه ی وصل تو برون باد
معنی بیت: هرآن دلی که قابلیّتِ فهم حُسن تورانداشته وعاشق تونشده باشد ازنعمت گوارای وصالِ تو محروم هست.
دلی که عشق ومحبّت تورادرک نکرده باشد بی تردید ازلذّت ِ وصال نیزباز خواهدماند. اودلمُرده ای بیش نیست وجسد متحرکی درمیان زندگان است.
هرآنکسی که دراین حلقه نیست زنده به عشق
براو نمُرده به فتوای من نماز کنید
لعل توکه هست جان حافظ
دورازلب مردمان دون باد
لَعل:کنایه ازلب سرخ رنگ
دون: پست وپائین، فرومایه دراینجا به معنی نالایق ها وافرادپست وپلید
لب های سرخ وآبدار توکه حافظ ازآنها شراب زندگانی می نوشد وجانش بسته به آنها ست، الهی که ازدسترس مردمان نالایق دورتر ودورتر باد.
باده ی لعل لبش کزلب من دور مباد
راح روح ِ که وپیمان ده پیمانه ی کیست؟

هومن در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۵:

با سلام دوستان.من نظر خودم رو می گم و می تونه اشتباه باشه.خداوند در انسان از روح خود دمیدوخداوند واحد است.انسان یک نفر است .شیطان یک نفر است.شیطان توهم تعدد در همان یک نفر است.و آن یک نفر این متن را می خواند.یک نفر شعر می گوید و همان یک نفر آن شعر را می خواند.میگه با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی.اما این مدعی کیست.این مدعی همان شیطان (تمثیل) است که هرگز این وحدت را نمی بیند.کلمات مدعی کافر دراز دست خود پرست سیاهی به شخص دیگری جز خودمان اشاره ندارد.می گوید عشق و مستی را از شیطان خود نهان بدارید تا بمیرد.شیطان یعنی نا آگاهی.این نا آگاهی همیشه همه جا هست و از همه چیز به نفع خویش استفاده می کند حتی از اسرار عشق.بیت اول نه اشاره به نوع رفتار با کسی بلکه راه رهایی عشق از خودپرستیت

ایرج آبشار در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۱۸ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » تصنیفها » مرغ سحر (در دستگاه ماهور):

هنوز متوجه نشده ام چرا در این ترانه جای مرغ «زیره» مرغ «بیدل» گذاشته اند

safa در ‫۷ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۵۸ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱:

ممنون از سایت خوبتون

۱
۳۰۶۱
۳۰۶۲
۳۰۶۳
۳۰۶۴
۳۰۶۵
۵۶۳۸