گنجور

 
سعدی

دزدی گدایی را گفت: شرم نداری که دست از برایِ جوی سیم پیشِ هر لَئیم دراز می‌کنی؟

گفت:

دست دراز از پیِ یک حبّه سیم

به که بِبُرَّند به دانگی و نیم