کمال داودوند در ۷ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۳:
در این جا در مصرع دوم انجم به معنی اختران می باشد
جمع این رباعی از 3795
سید اکبر سلیمانی در ۷ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴:
داو به معنی نوبت و دفعه هنوز هم در جنوب کشور کاربرد دارد. در گویش لری استان کهگیلویه و بویراحمد این واژه به کار می رود
محسن در ۷ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۱۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۵:
با درود و گرامیداشت یاد خیام
خوبه ایشون نیستن که بیان این کامنت های عجیب و غریب و تفسیرهای آنچنانی رو بخونن.
عرفان صالح در ۷ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۳:
سلطان غم درست نیست و صحیح آن شیطان غم است که معنی درستی میدهد چرا که قرار دادن سلطان بر غم اشتباه است لاکن به قول حافظ اسم دیگر شیطان غم است
حمید در ۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۳۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵:
ببخشید این طربخانۀ خاک منظورش چیست؟
آیا خاک را به طربخانه شبیه کرده است؟
نادر.. در ۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۳۳ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۴:
ای لبت ختم کرده دلبندی..
من بمیرم ز آرزومندی...
حمید در ۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:
میشه گفت که در بیت دوم،
گوهری= استعاره از شخصی که شاعر مقصودش است (منصور حلاج)
صدف کون و مکان= این دنیا را به صدف تشبیه کرده است
گفت؟
و منظور حافظ از گمشدگان لب دریا کیست؟
علی رجبی در ۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۴۷ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان:
سلام
اکثرا فقط اشتباه تایپی صورت گرفته در بسیاری از بیت های شعرهایی که در گنجور قرار گرفته
گاها این اشتباهات کمی خواندن شعر رو سخت میکنه مخصوصا برای دوستانی که شاید از وزن عروضی اطلاعی نداشته باشند
بیت 12 مصرع دوم
چو هم خفت نخچیر "بر دشت" و کوه
هم نخچیر درست است و هم نخجیر
بیت شصت و چهار مصرع دوم حتما تصحیح شود
که گویی به "چهر از" تو نیکوترست
بیت شصت و هشت مصرع دوم مشکل وزن داره
بدان پس "که مهمانیِ " خواست راست
بیت نود مصرع دوم
به گرد اندرش گرد "مه پر چو زاغ"
بیت نود و شش مصرع دوم
درین "سایه گاه" از چه کردی پناه
منظور از سایه گاه سایبان است...
بیت صد و یک مصرع دوم
پدر "ورزگر" داری ار لشکری
بیت صد و بیت و یکم مصرع دوم
بر آن مه "پر" از مشک افسر بود
بیت صد و سی و یک
همی دید کش فرّ و " "بزرگیست"
بیت صد و هشتاد و پنج مصرع اول با توجه با قافیه "خوی" در مصرع دوم شکل صحیح این است
دلارام را بر رخ از شرم "کوی"
کوی = که اوی
بیت صد و نود و هشت مصرع دوم
کنم ، پس شوم جفت آن "کم هواست"
کم این جا منظور "که ام" یا که مرا
بیت سیصد و نوزده مصرع دوم
"ازو" جز به جنبش ندانست باز
بیت چهارصد و هشتاد و شش
سخن همچو "مرغیست" کش دام کام
واقعا شیرین بود
لذت بردم بسی...
بیگانه در ۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۲۸ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۹۴:
بی پرده عیبهای خود اظهار می کنیم
فرصت به عیبجویی یاران نمی دهیم...
عالی...
سامان در ۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۲۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۷:
ترتیب ابیات آخر رو ویرایش کنید
مورد دوم : خبرش بگو که "جانم" بدهم به مژدگانی
جلال در ۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۱۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۱:
استاد محمد علی طاهری بسیار زیبا و متفاوت این شعر رو تفسیر فرموده اند.ایشون میگند منظور این بوده ؛ از آنجایی که کسی بازنگشته و معلوم نیست اونجا چه چیزی لازم بشه پس بهتره چیزی رو اینجا جا نگذاری. هرچی به نظرت میرسه اونجا لازم بشه با خودت بردار. و منظور همون کارهای خوب و ادراکات عرفانیه
پویا ر-ز در ۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۳۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۴:
آقا اصلا این بیت :
" ز دوستان به جفا سیرگشت مردی نیست
جفای دوست زنم گر نه مردوار کشم "
خیلی ثقیل و مبهم و ناجوره و نه به بقیه ابیات این شعر میخوره نه به اشعار دیگر سعدی که اکثرا روان هستند .بعید است این بیت از سعدی باشد !
۷ در ۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۲۰ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۰ - در ستایش شاه بودلف گوید:
به فرّش توان رفت بر مشتری
فرّش=شکوهش
فرّ=بزرگی-شکوه-ارجمندی
بخارانید کله ها را پیش از آنکه نظربازی نمایید.
محمدرضا مروارید در ۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۱۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷:
این بیت سوم که میفرماید:
«از درونِ سوزناک و چشمِ تر/ نیمهای در آتشم، نیمی در آب»
از بهترین نمونههایی بود که در یکی از پوسترهای تهیهشده برای فاجعه کشتی سانچی دیدم.
خسرو در ۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۵۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵:
عقل و هوش از سرتان می پرد اگر این آواز را با صدای استاد شجریان در آلبوم در خیال گوش دهید.
محمد در ۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۶:
"ما سایه اوئیم و جهان سایه ماست"
بنابراین اگر ما نباشیم ،جهانی نیست ؛و اگر خدا نباشد ، مانیستیم .
یک حقیقت مطلق وجود دارد و آن خداست "لا اله الا الله"
بنابراین به هر سو بنگریم باید خدا را ببینیم"فاینما تولوا فثم وجه الله"؛در غیر اینصورت مشرک هستیم.
نیکومنش در ۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۳:
درود بیکران بر دوستان جان
-صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد
بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد
ان صوفی نمای به حق واصل نشده مجلس وعظ گرفته دام خویش گستراند تا با این روش برای خویش نام و نانی به دست اورد حال اینکه با روزگار از سر مکر وارد شد روزگاری که خود مکار ترین است.
1-بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه
زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد
این مکاره چرخ گردون دست او را از بابت دزدی سخنان اهل دل و باز گو کردن آن به اسم خود با شکستن تخم مرغ در داخل کلاه صوفیگری رو خواهد کرد و نشان خواهد داد که او جز تخم مرغ دزد چیز دیگری نبوده است
3-ساقی بیا که شاهد رعنای صوفیان
دیگر به جلوه آمد و آغاز ناز کرد
ای واسطه محبت معشوقه ام ای ساقی ببین که چگونه ماه چهرهٔ و سیما رویی گه مقصود نظر صوفیان واقعی است بر من مشهود شده و شروع به کرشمه و ناز کرده است
4-این مطرب از کجاست که ساز عراق ساخت
و آهنگ بازگشت به راه حجاز کرد
این گونه صوفی همانندمطربی است که با ساز و دستگاه نغمه عراق نغمه بازگشت به راه سر سخت و پر از خار مغیلان حجاز را می نوازدو راست نشان می دهد وچپ می زند
5-ای دل بیا که ما به پناه خدا رویم
زان چه آستین کوته و دست دراز کرد
ای دل وای عاشق حقیقی بیا که آستین تعلق را کوتاه کرده و بی نیازی پیشه کرده دست دعا به پیشگاه معشوق ازلی دراز کرده و نیازمندی به درگاهش ببریم و در پناه او باشیم
6-صنعت مکن که هر که محبت نه راست باخت
عشقش به روی دل در معنی فراز کرد
در وادیه حقیقت جویی وعشق ادمی نباید طرح دستی کرده و از دروغ محبت به ورزد زیرا که درهای معنی و حقیقت جویی در مسیر عشق به رویش بسته خواهد شد
7-فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید
شرمنده ره روی که عمل بر مجاز کرد
انروز که پرده ها بیافتد و حقیقت و ماهیت اعمال آشکار گردد آن رهروی عشقی که طرق خود را ریاکارانه پیموده بود و سراغ معرکه گیری رفته بود یقینا شرمنده خواهد بود
8-ای کبک خوش خرام کجا میروی بایست
غره مشو که گربه زاهد نماز کرد
ای رهروی که تازه وارد سلوک شده ای چون کبکان بی توجه به حقیقت شادان می روی فریب نخور که که زاهدِ ریایی به دروغ به نماز ایستاده وچون گربه به دنبال شکار توست تا از تو بهره مند شود
-حافظ مکن ملامت رندان که در ازل
ما را خدا ز زهد ریا بینیاز کرد
تو ای حافظ مغرور مشو و طعنه به ریاکاران رند نزن چرا که در ازل خداوند با لطف خود تو را از زهد ریایی پاک و منزه افریده است
سر به زیر و کامیاب
مسلم فلاح در ۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۴۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶:
خم به ابرو آوردن ،نشانه خشمگین شدن است.وحافظ در این بیت به تنبیه آدم وحوا بدلیل سرپیچی از دستور خداوند اشاره کرده است. طه : 123 قالَ اهْبِطا مِنْها جَمیعاً بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ
در بیت دوم اشاره به دربهشت بودن انسان دارد ودنیا وآخرتی نبود. وَ یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّةَ فَکُلا مِنْ حَیْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمینَ (19)
نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود
زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت
در بیت سوم نیز به اغوا شدن آنها در اثر وسوسه شیطان اشاره کرده است.
به یک کرشمه که نرگس به خودفروشی کرد فریب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت
فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطانُ لِیُبْدِیَ لَهُما ما وُورِیَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما وَ قالَ ما نَهاکُما رَبُّکُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَنْ تَکُونا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونا مِنَ الْخالِدینَ ( 20) وَ قاسَمَهُما إِنِّی لَکُما لَمِنَ النَّاصِحینَ( 21)
بیت ششم حکایت مثل زندگانی دنیاست که در آیه 45 سوره کهف ودر جاهای دیگر به آن اشاره شده است :
بنفشه طره مفتول خود گره میزد
صبا حکایت زلف تو در میان انداخت
الکهف : 45 وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشیماً تَذْرُوهُ الرِّیاحُ وَ کانَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ مُقْتَدِراً
ودر مصرع دوم به پیامبران اشاره دارد که مردم را از مشغول شدن در زندگانی دنیا به سوی خدا دعوت میکند. فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدیً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدایَ فَلا یَضِلُّ وَ لا یَشْقی
در بیت نهم حافظ میگوید که اکنون در این جهان انسان تلاش میکند سقوطش (هبوط) را جبران کند .ودر مصرع دوم به آیه 22 سوره حدید اشاره دارد که هرچه به انسان اصابت میکند همگی در کتابی قبلا نوشته شده است.
الحدید : 22 ما أَصابَ مِنْ مُصیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فی أَنْفُسِکُمْ إِلاَّ فی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسیرٌ
کنون به آب می لعل خرقه میشویم نصیبه ازل از خود نمیتوان انداخت
بیت دهم نیز زبانحال آدم وحواست که گفتند : الأعراف : 23 قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرینَ
مگر گشایش حافظ در این خرابی بود که بخشش ازلش در می مغان انداخت.
در بیت آخر شرط کامروا شدن انسان را اثبات بندگی به خداوند میداند. همانگونه که در آیه 56 سوره الذاریات بیان شده است. وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ .
سید ایمان عظیمی در ۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۲:
و اگر حافظ به حافظا تبدیل شود علاوه بر اینکه تعداد هجاهای مصراع اول بیشتر از دوم میشه، وزن ادبی شعر هم کلا در اون قسمت خراب و مکث نادرست ایجاد مشه:
حافظا..، افتادگی از دست..
به صورت خیلی ساده اگر موقع خواندن مصراع های قبلی، سرتون رو موزون با خواندن، به حرکت دربیارید(به صورت عدد 8 انگلیسی خوابیده)، متوجه میشید که اگر "حافظا" باشه، با اجرای کلمه ی افتادگی، سر از حالت حرکت در ریل قبلی خارج میشه..
گمنام در ۷ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۵۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۱: