به پرده بود جمال جمیل عزوجل
به خویش خواست کند جلوه یی به صبح ازل
چو خواست آن که جمال جمیل بنماید
علی(ع) شد آینه خیرالکلام قل و دل
من از مفصل این نکته مجملی گفتم
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
به چشم خود بین در آینه مشاهده کرد
بدید خود را بی ضد و ند و شبه و بدل
مقدس ازلی از چه؟ از حدوث و نقوص
منزه ابدی از چه؟ از عیوب و علل
از آن مشاهده، مشهود گشت، عشق بدیع
مطول است معانی، بیان آن اطول
چگونه عشقی، درنده تمام حجب
چگونه عشقی، سوزنده جمیع ملل
به جستجوی محل، ساز بیقراری کرد
که تا قرار بگیرد، ولی ندید محل
یکی نبود که چون جان بگیردش به کنار
یکی نبود که چون جان، کشاندش به بغل
امانتی شد و از بهر امتحان شد عرض
ز شاهد ازلی، کردکار عزوجل
ز کاینات ز عالم گرفته تا جاهل
ز ممکنات ز اعلی گرفته تا اسفل
ز قدسیان سما تا به عرش و لوح و قلم
ز ساکنان زمین تا به بر و بحر و جبل
به قدر همت خود هر یکی بلی گفتند
از آن متاع ربودند اگرچه یک خردل
قبول کثرت و قلت مگر که باعث گشت
که مشتری شده مسعود و نحس مانده زحل
ولی تحمل مجموع آن نیارستند
از آن که بار گران بود و بردبار، کسل
چه بود؟ بار بلا بود و فقر بود و فنا
چه بود؟ بار عنا بود و رنج بود و علل
رسید غیرت و شد غیر سوز و می دانست
که امر او نپذیرد به غیر او فیصل
به مدعی نسزد عشق و ناپسند بود
چو نور مهر به خفاش و بوی گل به جعل
به این نمود، که بار تو نیست لاتحمل
به آن سرود، که کار تو نیست لاتفعل
هنوز ناله واحسرتا به گوش رسد
بحار را ز تموج جبال را ز قلل
چو سر به جیب نمودند و سر بر آوردند
همان کسان که به دیوانگی شدند مثل
برهنگان که در آدابشان نه کذب و نه لاف
گرسنگان که در آیینشان نه غش و غل
به درد مایل از آنسان که دیگران به دوا
به زهر طالب از آنسان که دیگران به عسل
چو دردمند به صحت، به انتظار بلا
چو شیرخوار به پستان، به اشتیاق اجل
به آب تشنه و آبی ندیده جز خنجر
به شهد مایل و شهدی نخورده جز حنظل
نخورده آب به خواهش مگر که از شمشیر
نکرده خواب به راحت مگر که در مقتل
عمل به شرط نمودند و بندگی کردند
بیافتند خدایی ببین به حسن عمل
کجاست رفرف عشق ای عجب که در این سیر
براق عقل فرو مانده همچو خر، به وحل
چو عشق خیمه زند عقل را چه جاه و خطر؟
چو باد روی کند پشه را چه قدر و محل؟
هلا، کنید ز رطل گران گرانبارش
که مست گشته و کف بر لب آوریده جمل
امل بیامد و روی از سخن بگرداندی
بیا که طول سخن به بود ز طول امل
جمال و آینه و عشق و عاشق است یکی
بیان آن ز موحد به جو نه از احول
یکیست نقطه و در لوح احسن التقویم
ازو به جلوه خطوط و نقوش این جدول
یکیست مشعل و در صحن این زجاجی کاخ
به هر طرف گذری می فروزد این مشعل
یکیست نور فروزان، ازوست هر قندیل
یکیست نار درخشان، ازوست هر منقل
یکیست اسم و به مجموع اولیا مشهود
یکیست وحی و به مجموع انبیا منزل
یکی نهال و ازو در میان هزار ثمر
یکی غزال و ازو در جهان هزار غزل
یکیست شخص و ملبس به صد هزار لباس
یکیست یار و محلی به صد هزار حلل
همه در آینه مرتضی(ع) نموده جمال
تو رو در او کن و ز آخر به جوی تا اول
جمال شاهد معنی چه جلوه ها بخشد
تو هم هر آینه آیینه را نما صیقل
ورت به دیده سبل هست باز پرس سبیل
ز هادیان سبل نی ز صاحبان سبل
بزن به دامن شوریدگان حق دستی
که حل شود به تو هر مشکلیست لاینحل
ز مکر، آیینه مصقول و دیده نابیناست
از آن بپای شد این اختلاف و جنگ و جدل
وگرنه از چه طریق نفاق پیمودند؟
گذاشتند امور خدای را مختل
ز یاد بردند اسرار ایزد دادار
ز دست دادند احکام احمد مرسل
هم از حرم برمیدند با خیال کنشت
هم از صمد ببریدند با هوای هبل
از آن بلیه به بازار حق فتاد شکست
وز آن قضیه به ارکان دین رسید خلل
الا، که راه دراز است و غول ره بسیار
بهوش تا نبرندت ز ره به مکر و حیل
چو شیر شرزه در آید چه جای تعریفست
ز گرگ پیر و شغال ضعیف و روبه شل
زهی به منزلت از جمله کاینات اشرف
خهی به مرتبت از جمله ممکنات افضل
پس از خدای تو باشی اجل ممدوحان
به جاه و رتبه و «عمان » ز مادحان اقل
اگرچه نوش بود نیش اگر ترا ز یمین
وگرچه شهد بود زهر اگر ترا ز قبل
ولی عوام ز انصاف دور می دانند
که در ضلالت، انعامی اند «بلهم اضل »
تو محیی ازل و چاکر تو مستهلک
تو معطی ابد و مادح تو مستأصل
بخوان به درگه خویشم که ناپسند بود
تو جایگه به نجف کرده من به چار محل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: متن به بررسی مفاهیم عمیق عرفانی و الهی میپردازد و به توصیف جمال الهی و عشق میپردازد. شاعر از جلوهگری خداوند در آینه وجود خود سخن میگوید و به عشق به عنوان نیرویی سوزان و زنده اشاره میکند. او عشق را بیحد و حصر میداند و میگوید که هیچ کسی نمیتواند بار درد و رنج آن را تحمل کند. در این میان، شواهدی از تلاش انسانها در جستجوی حقیقت و عشق و همچنین چالشهایی که در این مسیر با آنها مواجه میشوند، ارائه میشود. شاعر به دوری از نفاق و ریا تأکید میکند و بر لزوم شناخت و پذیرش عشق و حقیقت الهی تأکید دارد. او در نهایت به یکپارچگی عشق و معانی الهی اشاره میکند و به خواننده توصیه میکند تا در این راه با نگاهی عمیق و صادق به آینه وجود خود بنگرد.
هوش مصنوعی: خداوند زیبا و بزرگ، میخواست تا زیبایی خود را در آغاز هستی به نمایش بگذارد.
هوش مصنوعی: وقتی که خداوند اراده کرد زیبایی خود را نشان دهد، علی(ع) به عنوان نماینده کلام نیکو و دلهای پاک جلوه کرد.
هوش مصنوعی: من فقط به طور مختصر درباره این موضوع صحبت کردم، تو خودت به جزئیات بیشتری بپرداز و داستان کامل را بخوان.
هوش مصنوعی: او با دیدن خود در آینه، متوجه شد که هیچ نقص، مشابه یا بدل دیگری ندارد و به حقیقت خویش پی برد.
هوش مصنوعی: مقدس ازلی هرگز به خاطر پیدایش یا نقص چیزی آلوده نمیشود، و ابدی نیز به خاطر عیبها و علل دیگر خالی از هر گونه نقص است.
هوش مصنوعی: عشق نو و تازهای که دیده میشود، دارای معناهای بسیاری است و بیان کردن آن بسیار زمانبر خواهد بود.
هوش مصنوعی: این عشق چطور میتواند باشد که تمام حیا و شرم را نابود کند؟ و چه عشقی است که میتواند همه ملتها را متأثر کند و بسوزاند؟
هوش مصنوعی: او به دنبال مکانی آرام و ثابت میگردد و در این جستجو بیتابی میکند، اما نتوانسته جایی برای آرامش پیدا کند.
هوش مصنوعی: کسی پیدا نشد که وقتی جانش میگیرد، در کنارش باشد و همچنین کسی نبود که در زمان سختی و نیازش، او را در آغوش بگیرد.
هوش مصنوعی: به عنوان یک امتحان، چیزی به امانت گذاشته شد و به منظور سنجش، نمایان شد از سوی یک وجود پاک و بیمانند.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که هر چیزی که در جهان وجود دارد، از موجودات با دانش و آگاه تا نادانها، از موجودات ممکن و غیر ممکن تا برترینها و پستترینها، همه به نوعی به یکدیگر ارتباط دارند و تحت تأثیر یک اصل یا منبع کلی قرار گرفتهاند.
هوش مصنوعی: از موجودات آسمانی تا بالاترین جایگاهها و ابزارهایی چون لوح و قلم، از ساکنان زمین گرفته تا زوایای دریاها و کوهها، همه جا پر از نشانههایی از وجود و جلال خداوند است.
هوش مصنوعی: هرکسی به اندازه تلاش و کوشش خود موفق شد، و از آن کالا بردند، حتی اگر مقدارش بسیار کم باشد.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که تنوع و اختلاف در شرایط و ویژگیها میتواند منجر به موفقیت یا شکست افراد شود. به عبارت دیگر، گاه به دلیل شرایط مختلف، فردی به موفقیت میرسد و در عوض، فرد دیگری با وجود امکانات کمتر تحت تأثیر قرار میگیرد و به شکست دچار میشود.
هوش مصنوعی: اما نتوانستند مجموع این بار را تحمل کنند، زیرا این بار بسیار سنگین و خستهکننده بود.
هوش مصنوعی: چه چیزی بود؟ بار سختی، فقر و نابودی بود. چه چیزی بود؟ بار محبت و رنج و مشکلات بود.
هوش مصنوعی: غیرت به او رسید و هیچ چیز دیگری را برنمیتابید و میدانست که هیچ کس جز او نمیتواند در این موضوع تصمیم بگیرد.
هوش مصنوعی: عشق حقیقتی والاتر از آن است که به افرادی نالایق نسبت داده شود، همانطور که نور خورشید به خفاشها نمیرسد و بوی گل هم نمیتواند در فضای ناخالصی مانند جعل و فریب یافت شود.
هوش مصنوعی: این جمله به ما میگوید که اگر کاری بر دوش تو نیست، نباید آن را به دوش بگیری. همچنین، اگر وظیفهای به عهدهات نیست، نباید انجامش دهی. به عبارتی دیگر، هر کسی باید از بار مسئولیتهایی که به او تعلق ندارد، پرهیز کند و تنها به کارهایی بپردازد که واقعاً به او مربوط میشود.
هوش مصنوعی: هنوز صدای ناله و افسوس از دور شنیده میشود، به طوری که درختان و کوهها نیز تحت تأثیر این احساس قرار گرفتهاند.
هوش مصنوعی: وقتی که سرهای خود را به درون جیب کردند و دوباره بلند کردند، همان کسانی بودند که دیوانه شده بودند.
هوش مصنوعی: افرادی که در رفتار و آدابشان صداقت دارند و نه دروغ میگویند و نه خود را به دروغ بزرگتر از آنچه که هستند نشان میدهند، و همچنین کسانی که در سرشتشان فریبکاری و نیرنگ وجود ندارد.
هوش مصنوعی: انسانها به دنبال درمان دردهایشان هستند همانطور که به دنبال دارو میروند، و همچنین برای مشکلات و سختیها به دنبال چیزهای خوشایند و شیرین میگردند، همانطور که دیگران به دنبال عسل هستند.
هوش مصنوعی: دردمندی که به بهبودی امید دارد، مانند شیرخوار که در انتظار شیر مادر است، به شدت مشتاق رسیدن به سرنوشت خود و پایان دادن به تلخیهاست.
هوش مصنوعی: تشنگی به آب، اما هیچ آبی وجود ندارد. تنها خنجری را دیده که به سمت آب میرود و به شیرینی تمایل دارد، اما جز تلخی چیزی نچشیده است.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کسی که خواستهای دارد، تنها زمانی به آرامش و آسایش میرسد که در شرایط سخت و مخاطرهآمیز قرار نگرفته باشد. به عبارتی، وقتی آدمی با چالشها و مشکلات روبهرو نمیشود، نمیتواند از خواستهها و آرزوهایش بهرهمند شود.
هوش مصنوعی: آنها با انجام دادن کارهای نیک و بندگی، به مقام خدایی رسیدند. ببین که چقدر عمل خوب میتواند تاثیرگذار باشد.
هوش مصنوعی: عشق کجاست؟ در این مسیرِ روشنِ عقل، آدمی مانده است مانند الاغ، در سختی و بیحرکتی.
هوش مصنوعی: وقتی عشق در دل انسان جایی پیدا کند، عقل چه ارزش و خطری دارد؟ زمانی که عشق مثل بادی به جان آدمی میوزد، چه به حساب میآید و بلکه چه جایگاهی دارد؟
هوش مصنوعی: بیا، از بار سنگین آن شخص خوشحال و سرمست او را نجات دهید که بیاختیار شده و نوشیدنی بر لب دارد.
هوش مصنوعی: امید به شما روی نمیآورد و از گفتگو روی بر میگرداند، بیاید که گفتگوی طولانی بهتر از انتظار طولانی است.
هوش مصنوعی: زیبایی، آینه، عشق و عاشق همگی به یک حقیقت اشاره دارند. بیان این واقعیت از زبان یک مومن به وضوح و روشنی بیان شده و نه به طور معیوب.
هوش مصنوعی: درست مانند نقطهای که در لوح زیبا و مرتب قرار دارد، از آن نقطه، نمایان بودن خطوط و نقشهای این جدول به صورت درخشان و زیبا است.
هوش مصنوعی: در مرکز این کاخ شیشهای، یک مشعل وجود دارد که نوری ساطع میکند و در هر گوشهی آن، روشنی و گرما را پخش میکند.
هوش مصنوعی: نور درخشان و روشنی که وجود دارد، منبع آن یک چیز است و همه چراغها از آن نور میگیرند. همچنین، آتش سوزان و تابناک هم تنها از یک منبع ناشی میشود و تمام بسترهای سوزان نیز از آن آتش بهرهمند هستند.
هوش مصنوعی: در این بیت بیان میشود که همه چیز در نهایت به یک حقیقت واحد برمیگردد. نام واحدی وجود دارد که در وجود بندگان خدا و اولیا نمایان است و همچنین وحیای که به تمام پیامبران نازل شده، نیز از همان حقیقت واحد نشأت میگیرد. در واقع، تمام معارف الهی و شخصیتهای معنوی در نهایت از یک منبع واحد سرچشمه میگیرند.
هوش مصنوعی: در میان هزاران میوه، تنها یک نهال وجود دارد و در دنیای شعر، تنها یک غزال در میان هزاران غزل سراغ داریم.
هوش مصنوعی: تنها یک فرد وجود دارد که در ظاهر به هزاران لباس متفاوت پوشیده شده و همچنین یک دوست و محل وجود دارد که به هزاران نوع زینت تزئین شده است.
هوش مصنوعی: همه زیباییها و صفات نیک تو را در جلوهگری مرتضی (ع) نشان داده و در انتها، به جستجوی آغاز زیباییهای تو بپرداز.
هوش مصنوعی: زیبایی و魅ا در وجود محبوب چه جلوهها و زیباییهایی ایجاد میکند. تو نیز باید هر زمان که میتوانی، آینه را جلا بدهی و به نمایش بگذاری.
هوش مصنوعی: به خاطر داشته باش که در گفتوگو درباره راهها و مسیرهای درست، از افراد راهنمایی بگیر، نه از کسانی که تنها ظاهری جذاب دارند.
هوش مصنوعی: به جمع افرادی که حق را جستجو میکنند بپیوند و در میان آنها دست بگذار، زیرا با نیروی آنها میتوانی هر مشکلی را که به نظر غیرقابل حل میرسد، حل کنی.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که به خاطر فریب و نیرنگ، حقیقت به گونهای نمایش داده میشود که مانند آینهای صاف و درخشان به نظر میرسد، اما در واقع افرادی که درگیر این مسائل هستند، توانایی درک واقعیت را ندارند. بر اثر این نادانی، اختلاف و مبارزهای میان آنها به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: اگر نه، پس چگونه به راه نفاق قدم گذاشتند؟ در حالی که امور خدا را به هم ریختند.
هوش مصنوعی: رندانه، مردم به فراموشی سپردند رازهای خداوند خالق و قواعدی که پیامبر گرامی (حضرت محمد) آورده بود را از دست دادند.
هوش مصنوعی: در این بیت اشاره شده است که افرادی با عشق و اشتیاق به زیارت خانه خدا و معبود خود میروند و در عین حال، محبت و آرزوی مجسمههای دیگر را نیز در دل دارند. این دوگانگی نشاندهندهٔ تضاد میان ایمان و اعتقاد به خدا و جذب شدن به صفات یا نمادهای دیگر است.
هوش مصنوعی: از آن مشکل بزرگ به میدان حقیقت آسیب رسید و آن واقعه باعث ضعف و نقصان در اصول دین شد.
هوش مصنوعی: ببین، مسیر طولانی است و در آن موانع زیادی وجود دارد. باید بسیار هوشیار باشی تا با فریب و ترفندها از راه منحرف نشوی.
هوش مصنوعی: وقتی که شیری نیرومند و باشکوه به میدان بیاید، دیگر چه نیازی به تعریف و تمجید از گرگ پیر و شغال ضعیف و روباه زرد است؟
هوش مصنوعی: ای بسا خوشا به مقام تو که در میان همه موجودات برتر از آنی و در مرتبه خود بینظیری.
هوش مصنوعی: پس از خدا، تو را به مقام و جایگاه بزرگان میستایند، اما در میان ستایندگان، تو مقام کمتری داری.
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است چیزی شیرین و خوشمزه به نظر برسد، اما اگر از آن لذت نبری و یا به سمت تو نباشد، ارزشی ندارد. حتی اگر ظاهراً شیرین باشد، ممکن است به شما آسیب بزند.
هوش مصنوعی: اما مردم عادی به بیانصافی معتقدند که در گمراهی، پاداشی وجود دارد.
هوش مصنوعی: تو آغاز و زندگیبخش هستی و من در خدمت تو قرار دارم. تو جاودانه و بخشندهای و من در مقابل تو به نهایت رسیدهام.
هوش مصنوعی: به درگاه خودم دعوتت میکنم، چرا که نمیپسندم تو در جایی باشی که من در مکانهای مختلفی به نجف رفتهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
واصْبَحْتُ یَوْمَ النَّفْرِ و العیسُ تَرْحَلُ
وَکانَ حُدَی الحادی بِنَا و هُوَ مُعْجِلُ
اُسائِلُ عَنْ سلمی فَهَلْ مِنْ مُخَبِّرٍ
بسانَّ له علماً بها أیْنَ تنزلُ
لَقَد اَفْسَدَتْ حجّی و نُسْکی و عُمرتی
[...]
طمع ندارم ازین پس زخلق جاه و محل
مگر به خالق و دادار خلق عز و جل
حرام را چو ندانستمی همی ز حلال
چو سرو قامت من در حریر بود و حلل
به طبع رفت به زیرم همی جهان جهان
[...]
ایا بجود و بآزادگی بدهر مثل
جهان بکلک تو و کف تو فکنده امل
چگونه رنجه نباشم برنج تو ؟ که مرا
ز نعمت تو بود مغز استخوان بمثل
اگر ز فکرت تو دوش خواب خوش کردم
[...]
ایا چراغ شهان جهان امیر اجل
بدست مایه پیروزی و بتیغ اجل
بابر و دریا ماند بنانت گاه سخا
ببرق و صاعقه ماند سنانت گاه جدل
بدانش ودهش و جود و داد و دولت و دین
[...]
خجسته بادا بر خواجه عمید اجل
خجسته عید رسول خدای عزوجل
عماد ملک و ملک بوالفرج مفرج غم
که هم عماد جلالست و هم عمید اجل
اساس نصرت نصربن رستم آن که به دوست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.