گنجور

حاشیه‌ها

نادر.. در ‫۷ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۳۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱:

و نیز در غزلی دیگر به زیبایی فرموده است:
سفر دراز نباشد به پای طالب دوست
که خار دشت محبت، گل است و ریحان است ..

 

Ali در ‫۷ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۰۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۲۷ - نشستن اسکندر بر جای دارا:

دوست گرامی،
هرچه بوده، گذشته. پدرانمان، اجدادمان را به بزرگی شان ببخشیم، و بیشتر به آینده بپردازیم. دشمن به کنار باشد زین پس، انشاالله.
موفق باشید

 

شرح سرخی بر حافظ در ‫۷ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۴۱ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۳۰:

در اول حکایت بزرگان صحیح است ...

 

حسین ۱ در ‫۷ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۵۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱:

مثل اینکه اینبار هم باید در تأیید مهناز خانم باشم
ایشان به درستی فَراغ را به مانای ، وقت داشتن و مجال داشتن برداشت کرده اند
میگوید : اگر تو به تماشای چمن بیایی من فقط به تماشای تو بس می کنم و چشم بر همه چیز و همه کس خواهم بست . یا [ بیا تا تنها درگیر تماشای تو باشم]
برخیز تا تفرج بستان کنیم و باغ
چون دست میدهد نفسی نوبت فَراغ . {سعدی}
پایدار باشید

 

سولماز در ‫۷ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:

سیر سپهر و دور قمر را چه اختیار
در گردشند برحسب اختیار دوست
نه خورشید را سزد که به ماه رسد و نه شب از روز پیشی جوید و همه در مداری در گردشند(یس 20)
همانا خداوند آسمان ها و زمین را از منحرف شدن نگه میدارد و اگر منحرف شوند هیچکس بعد از او آن دو را نگه نمیدارد(فاطر 21)

 

ناهید در ‫۷ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱:

بیت پنجم:
وین چه استغناست یارب وین چه عالی همتست
کاین همه درد و نهان هست و مجال آه نیست
استغنا یکی از هفت وادی عطار هست
و زخم نهان هم فاقد معنی و هم غیر منطقی است
معمولا درد نهان هست، زخم که عیان هست

 

قدرت ا.. احمدی در ‫۷ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:

با سلام حضور تمامی اساتید و آشنایان به دانش و هنر ادبیات و کسب اجازه از محضر این عزیزان ،
آنجا که عقاب پر بریزد از پشّۀ عاجزی چه خیزد
در جاییکه اساتید عالیقدر و محترم ادبیات با احتیاط
نظریات خود را عنوان میفرمایند ، جا دارد که اهالی و دوستداران شعر و ادب پارسی عقاید و دیدگاه های خود را همانگونه با احتیاط ایراد فرمایند .
ادراک امری طبیعی برای تمامی انسانها بوده و همه افراد در حدّ توانائی خود از مفاهیم بسیار ساده ای چون شکسته و نشسته آگاه میباشند . لذا پیشنهاد این حقیر اینست که تا زمانیکه مدرکی معتبر در رد و یا قبول موضوعی خاص نیافته ایم اصرار در قبولاندن نظرات خود نداشته باشیم . با تشکّر

 

الهه در ‫۷ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۰:

اگر ممکن است مصرع دوم این بیت را برای من تفسیر کنید .
ما را به چشم سر مبین ما را به چشم سر ببین
آن جا بیا ما را ببین کان جا سبکبار آمدم

 

حمیدرضا در ‫۷ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۵۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۷:

مضمون حنا گرفتن دست به خون عاشق/خلق در جای دیگری به این شکل توسط سعدی به کار رفته:
به خون خلق فروبرده پنجه کاین حناست
ندانمش که به قتل که شاطری آموخت

 

ابراهیم در ‫۷ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۱۵ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۱۷:

نشیند صحیح است.

 

... در ‫۷ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۰۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱:

عذر میخوام. یعنی چی فراغ (جدایی، محرومی) رو با فراغ (تهی بودن و ..) جایگزین کنم؟
عرض کردم فراغ به معنی جدایی نیست. وقتی نیست چطور جایگزین کنم؟

 

سعید اسکندری در ‫۷ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۰۷ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:

در مورد حاشیه ی اول که سعید نوشته است همان وصل صحیح است و دُر وصل سفتن به کرات در ادب کلاسیک فارسی استفاده شده دُر وصال در وزن هم نمی گنجد ایشان اگر وزن بداند احتمالا " دُرِّ " را به اشتباه " دَر " خوانده است.

 

جاوید در ‫۷ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۰۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۹۵ - حکایت دیدن خر هیزم‌فروش با نوایی اسپان تازی را بر آخر خاص و تمنا بردن آن دولت را در موعظهٔ آنک تمنا نباید بردن الا مغفرت و عنایت و هدایت کی اگر در صد لون رنجی چون لذت مغفرت بود همه شیرین شود باقی هر دولتی کی آن را ناآزموده تمنی می‌بری با آن رنجی قرینست کی آن را نمی‌بینی چنانک از هر دامی دانه پیدا بود و فخ پنهان تو درین یک دام مانده‌ای تمنی می‌بری کی کاشکی با آن دانه‌ها رفتمی پنداری کی آن دانه‌ها بی‌دامست:

بو سقایی مر او را یک خری

 

Erfan در ‫۷ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۶۴:

فکر کنم غالبش مسمط مربع باشه

 

مسیح تدین در ‫۷ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۴۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۶ - فرمودن والی آن مرد را کی این خاربن را کی نشانده‌ای بر سر راه بر کن:

کهنه بیرون کن منظور ترک گذشته است. ترک هوا منظور ترک امیال و آرزوهایی ست که مربوط به آینده است. ترک این دو تو را به لحظه حال می آورد جایی که نفس از آن بیزار است زیرا که نفس در لحظه حال محو میگردد. همانست که میفرماید "ماضی و مستقبلت پرده خداست".

 

کمال داودوند در ‫۷ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۵۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۴۰:

بنده این رباعی رابادوستان به اشتراک گذاشتم و جمع این رباعی از 6723

 

بابک چندم در ‫۷ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۰۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱:

... جان،
چه جسارتی ؟
به جای فراغ (جدایی، محرومی)، فراغ (بی بهرگی، تهی بودن، خالی بودن ) را جایگزین کنید و معنا در همان راستا خواهد بود...
مهناز جان،
این دو بیت حافظ مقصود را می رساند:
خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود
به هر درش که بخوانند بی خبر نرود
دلا مباش چنین هرزه گرد و هر جایی
که هیچ کار ز پیشت بدین هنر نرود
اگر وجه اشتراک سعدی، حافظ، مولوی و... را دریابیم می بینیم که جمله در یک راستا حرکت می کنند...
سپاس از هر دو شما

 

... در ‫۷ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۲۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱:

بابک عزیز
من عذرخواهی میکنم. البته فراق به معنای جدایی هست و فراغ مفهوم آسایش و راحتی از امری رو داره.
منو ببخشید بابت جسارتم.

 

مهناز ، س در ‫۷ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۵۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱:

گرامی بابک
تعبیر شما نیز از شعر درست می نماید
هر کس نظری دارد
ولی در نظر قبلی ام تهدیدی نمی بینم ، پیشنهاد است و تشویق ، به هر حال چشم به سویی می رود ، با آمدن یار نظر از هر جای دیگر به سوی او بر می گردد .
مانا باشید

 

نادر.. در ‫۷ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۰:

"تا کی شود قرین حقیقت مجاز من"
درک این مجاز، راه گشاست و آغازی است..

 

۱
۳۰۲۸
۳۰۲۹
۳۰۳۰
۳۰۳۱
۳۰۳۲
۵۰۷۷
sunny dark_mode