ای گل، همه وقت این گل رخسار نماند
وقتی رسد آخر که به جز خار نماند
تاراج خزان آید و گلزار نماند
این تازگی حسن تو بسیار نماند
دایم گل رخسار تو بر بار نماند
دیدار تو نیک و همه کس طالب دیدار
تو یوسف مصری و همه شهر خریدار
سودای تو دارند همه بر سر بازار
بازار تو را هست خریداری بسیار
من صبر کنم تا که خریدار نماند
دادست خدا حسن و جمال از همه پیشت
این سرکشی و ناز بود از همه بیشت
هرچند که هستند ز بیگانه و خویشت
بسیار غلامان کمربسته به پیشت
روزی شود ای دوست که دیار نماند
ای کافر پرعشوه و ای دلبر طناز
یک چشم زدن و انکنی چشم خود از ناز
هر لحظه کنی عشوه و ناز دگر آغاز
تا چند کنی ناز؟ که تا چشم کنی باز
از عشق من و حسن تو آثار نماند
تا چند به خونریز هلالی شدهای تیز؟
از عشق بیندیش و ز آزار بپرهیز
شوخی مکن و تند مشو، عشوه مینگیز
مشکن دل سعدی، که ازین باغ دلاویز
چون گل برود جز الم خار نماند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و زودگذر بودن عشق و زیبایی میپردازد. شاعر به معشوق خود میگوید که زیبایی و طراوت او دائمی نیست و روزی به زوال خواهد رفت. او به ارزش لحظات و رفتارهای عاشقانه اشاره کرده و از معشوق میخواهد که از ناز و عشوههایش کم نکند، ولی در عین حال به او یادآوری میکند که باید به عشق واقعی فکر کند و از آزار دادن دیگران پرهیز کند. در نهایت، شاعر هشدار میدهد که مانند گل، زیبایی نیز گذراست و به زودی چیزی جز خار باقی نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: ای گل، زیبایی و طراوت تو همیشه دوام ندارد و روزی خواهد رسید که فقط درد و غم باقی میماند.
هوش مصنوعی: پاییز میرسد و زیبایی گلها از بین میرود، این زیبایی و تازگی محبت تو هم دائمی نخواهد بود.
هوش مصنوعی: صورت زیبا و دلنشین تو همواره نمیتواند در برابر چشمانم قرار داشته باشد و جاودانه بماند.
هوش مصنوعی: دیدار تو خوشایند است و همه خواهان دیدار تو هستند؛ چون تو همچون یوسف مصری هستی و تمام افراد شهر مشتاق خریدن حضور تو هستند.
هوش مصنوعی: همه در تلاشند تا محبت و عشق تو را به دست آورند و در این میان، تو خریداران زیادی داری که به دنبال تو هستند.
هوش مصنوعی: من منتظر میمانم تا زمانی که هیچ خریداری باقی نماند.
هوش مصنوعی: خداوند به تو زیبایی و جمالی بخشیده که هیچ کس به پای آن نمیرسد، اما این arrogance و ناز توست که از همه چیز بیشتر به چشم میآید.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه در کنار افراد غریبه و بیگانه بسیاری وجود دارند، اما هنوز شماری از غلامان وفادار و متعهد به تو وجود دارند که در خدمتت هستند.
هوش مصنوعی: روزی خواهد رسید، ای دوست، که دیگر هیچ سرزمینی نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: ای ناباور زیبا و ای محبوب دلفریب، تنها با یک نگاه میتوانی دل مرا به دست آوری و خود را از ناز و افسون دور نگهداری.
هوش مصنوعی: هر بار که با ناز و ادا رفتار میکنی، چه زمانی میخواهی این کار را ادامه دهی؟ مگر نه اینکه در هر بار که به من نگاه میکنی، دوباره همه چیز شروع میشود؟
هوش مصنوعی: از عشق من و زیبایی تو هیچ نشانهای باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: چقدر هنوز به کاری که میکنی ادامه میدهی؟ از عشق و محبت فکر کن و از آزار رساندن به دیگران دوری کن.
هوش مصنوعی: جدی باش و بیدندانه رفتار کن، با ناز و کرشمهات دل سعدی را نشکن، که این باغ زیبای عشق همیشه دلبری دارد.
هوش مصنوعی: زمانی که گل برود، چیزی جز خارها باقی نمیماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گرد ره تو کعبه و خمار نماند
یک دل ز می عشق تو هشیار نماند
ور یک سر موی از رخ تو روی نماید
بر روی زمین خرقه و زنار نماند
وآن را که دمی روی نمایی ز دو عالم
[...]
گر یک سر موی از رخ تو روی نماید
بر روی زمین خرقه و زنار نماند
آن را که دمی روی نمایی ز دو عالم
آن سوخته را جز غم تو کار نماند
گر برفکنی پرده از آن چهره زیبا
[...]
ای گل، همه وقت این گل رخسار نماند
وقتی رسد آخر که به جز خار نماند
تاراج خزان آید و گلزار نماند
این تازگی حسن تو بسیار نماند
دایم به تو این گرمی بازار نماند
این گرمی بازار تو بسیار نماند
از گرمی بازار مشو غره بیندیش
زان دم که خریدار به بازار نماند
بر باد دهد صرصر خط خرمن حسنت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.