گنجور

حاشیه‌ها

سورنا در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰۳:

این شعر توسط محسن نامجو در قطعه ای به نام خشم کردم به زیبایی اجرا شده است.

سینا ص در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۰۹:۲۶ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۲۱:

بسیار دلنشین و تاثیرگذار. به ویژه بیت دوم که حامد خیلی قشنگ حس ان را منعکس کرد. احساسی را که در توصیفش باید سطرها می نوشتی را در عین سادگی و شیوایی در یک بیت می توانی بیابی.

همایون در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۰۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷۴:

عشق هم چون کیمیا است که تغییر اساسی‌ و ماهوی در انسان پدید می‌‌آورد اما عشقی‌ که از شمس به دل‌ قرار بگیرد و بنشیند و دل‌ از او بی‌ قرار یا عاشق شود
خار را به گل مبدل میکند وقتی گل بر روی آتش برود به گلاب تبدیل می‌‌شود ولی وقتی خار به آتش برود می‌‌سوزد و دود می‌‌گردد
مهم‌ترین راز عشق این است که انسان بدون عشق در همین جهان تمام می‌‌شود و مشکلات دنیا او را از پا در می‌‌آورد و یا به عبارتی همه وجودش صرف این دنیا و گرفتاری‌های آن‌ می‌‌گردد و پایان می‌‌یابد
اما عاشق به دنیای عشق تعلق دارد و این دنیا جاودانه است و رمز و راز خود را دارد
آنکه به دنیای عشق پای گذارد از پنهانی خلاص می‌‌گردد و به دنیای آشکاری که همه چیز در آن‌ روشن است پای می‌‌گذارد
همه پرسش‌های او به پاسخ و همه نیاز‌های او به افتخار او مبدّل می‌‌گردد

همایون در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷۳:

در مکتب عشق جلال دین سخن از نویی است بر عکس مکتب‌های دیگر که قوانین خشک و ثابت دارند
آنها مدتی سپری می‌‌کنند تا به یک روز عید برسند حال آنکه انسان توانائی آنرا دارد که در یک دم دو بار نو شود و خرم گردد
عنکبوتان که اشاره به کسانی است که به دنبال فریب و تغذیه از دیگران هستند تکه خشکیده مگسی را تا مدت‌ها غذای خود می‌‌کنند، صائب می‌‌گوید
نیست از عزلت غرض زهاد را جز صید خلق عنکبوتان را مگس در غار پنهان کرده است
جهان نیازمند افرادی است که معنی‌‌های نو می‌‌آورند و جهان با آنها نو می‌‌شود
امروز انسان‌های عاشق هر روز تعریف جدیدی از عالم می‌‌کنند
جهان هم موجودات نو پدید می‌‌آورد ولی در طول هزاران سال و با ترکیب کردن‌های بسیار عناصر و ترکیبات شیمیایی زیاد ولی انسان می‌‌تواند هر عنصری را به تنهائی شناسائی کند و خواص منحصر به فرد آنرا شناسایی کند اینکه اکسیژن چیست هیدروژن کدام است و کربن چه نقش ویژه‌ای در به وجود آمدن موجودات زنده دارد
طلا دارای چه خواصی است و آهن چیست و چه اهمیتی در پیدا شدن سیّاره زمین دارد از دل‌ خورشید
و مهم تر آنکه هر انسانی‌ به تنهائی چه نقشی‌ در هستی‌ دارد و می‌‌تواند داشته باشد و یگانه هستی‌ باشد
بس کن‌ تا همین نان‌ها ترید شود و خورده شود هر چند از این تنور دائماً نان‌های تازه به تازه بیرون می‌‌آید

داروگ در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۰۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰:

درود. در نسخه ای که نزد من هست(چاپ نوروز 1354) در ابتدای بیت هفتم از لغت ” گر” استفاده شده.
گر همه شهر به جنگم بدر آیند و خلاف
...

همایون در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶۹:

حکایت عجیبی‌ است این دوگانگی در یگانگی از زبان سیب کوچکی که نیمی زرد است و نیمی سرخ
گوئی لاله‌ای سرخ پر‌های زرد دارد (زعفران یا زرپران)
مانند عاشقی که از معشوق خود دور است هم خندان از عشق خود و هم گریان از دوری او، خنده و گریه را با هم دارد
مانند مرد فلجی که نمی تواند به ایستد ولی با دستان خود صورت ماه را نوازش می‌‌دهد، دو گانگی تا کجا می‌‌تواند در هم بیامیزد
گنجشکی پر شکسته ولی در زیر خود تخم جهانی‌ را پرورش می‌‌دهد تا جهانی‌ نو پدید آورد
وقتی بدانی که همه چیز از دوگانگی شکل می‌‌گیرد و همه جا یگانگی را ببینی در دویی‌ها دیگر نیمی خنده و نیمی گریه نخواهی بود بلکه سراسر خنده می‌‌شوی و جهانت خنده خانه می‌‌شود و مانند یار من سراسر سرخ خواهی بود و زردی از تو رخت خواهد بست
حکایت انسان که به ظاهر موجودی ضعیف و ناتوان است ولی توانائی او بی‌ مرز است و همه پهنه هستی‌ را در بر می‌‌گیرد
همه هستی‌ در ظرف انسان جای می‌‌گیرد ذره‌ای که آفتابی را در خود دارد

کمال داودوند در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۰:

4235

همایون در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶۸:

شمس در این مکتب عشق در انتهای همه دل‌‌ها نشسته است و چون آفتابی در روزن‌های دل‌‌ها می‌‌تابد و محصول نو چون میوه نو تا ابد در این باغ دل‌ یا دلستان می‌‌روید هر که به مکتب جلال دین و شمس به پیوندد از این جاودانگی بر خوردار است و در این نوروز جاودان پیروز جای دارد

ندا اسدی در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۱۳ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵:

گفتم: دل من، گفت که: خون کردهٔ ماست
گفتم: جگرم، گفت که: آزردهٔ ماست
گفتم که: بریز خون من، گفت برو
کازاد کسی بود که پروردهٔ ماست

همایون در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۰۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶۸:

گل سرخ است و زعفران یا زرپران نشانه زردی است که در سیب با هم و یگانه می‌‌شود
عشق در مکتب شمس عاشق و معشوق را به هم مربوط و یکی‌ می‌‌کند
و جریانی دائمی که ایستائی نمی پذیرد پیدا می‌‌شود چون با نویی کار می‌‌کند و هر لحظه نو می‌‌شود
اگر این گونه نبود در خود می‌‌فرسود و می‌‌پژمرد
دیگر مهم نیست که معشوق کجاست هست و یا نیست وصل است یا هجران بلکه معشوق در دل‌ جای می‌‌گیرد
دل‌ که خود نیز تو در تو دل‌ است و دل‌‌ها در کارند و اهل دل‌‌ها همه در کار مثل بازی نرد که نیازی به فکر ندارد
عشق اینجا مثل سواری تیز رو می‌‌تازد و می‌‌آید چون از چشمه نویی می‌‌جوشد

همایون در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶۷:

در این غزل آشکارا بیان می‌‌شود که شمس تبریزی روش و آیین نو در عاشقی به وجود می‌‌آورد
در شیوه کلاسیک و سنتی شیخ همه کاره خانقاه است و دراویش او را پیروی می‌‌کنند و درجه آنان به میزان پیروی آنان مربوط است و شیخ خود خرقه از شیخ و یا پیر قبلی می‌‌گیرد
هیچ عیاری برای سنجش عشق وجود ندارد به جز سر سپردگی تازه واردان و این یادگار آیین باستانی مهر است که نزد اخوان صفا نیز بسیار منظم و روشمند دنبال می‌‌گردد و در اسماعیلیه نیز بسیار کارآمد و موثر مورد بهره برداری قرار می‌‌گیرد
جلال دین و شمس انسان را و عشق را و هستی‌ را و زندگی‌ را و خدا را و جان را و دل‌ را و ماه را و خورشید را و وجود را و مرگ را و روح را و خلاصه همه چیز را معنی‌ نو می‌‌بخشند و آن را به همه عرضه می‌‌کنند
شمس این پندار نو را می‌‌آورد و جلال دین آنرا به گفتار نو در می‌‌آورد و راه ما را برای کردار نو می‌‌گشاید
عشق نیرویی می‌‌شود که راه نویی را برای همه در زندگی‌ باز می‌‌کند کسانی که با این فرهنگ آشنا می‌‌شوند به نویی راه می‌‌یابند
نوروزشان پیروز

۷ در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۲۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۳:

البته برخی هم بر این هستند که بربت در اصل باربد بوده و ساخته باربد نوازنده بنام دوره ساسانی و خسرو پرویز
کسانی هم عود عربی را را برگرفته از رود که نام دیگر این ساز است میدانند.عود در زبان عربی چوب است و چوب خوشبو را هم عود گویند.
گوشمال را امروزه گوشمالی میگویند.وقتی سعدی میگوید "برهد به گوشمالی" یعنی "برهد با یک گوشمال" یا همان گوشمالی امروزه
سیمهای بربت به شکل جفت کوک میشوند.مثل اگر چهارده سیم داشته باشد با هفت کوک
یک سر سیمها ثابت است و سر دیگر هر سیم به یک گوش یا گوشی وصل است و به همین دلیل سعدی گوشمال گوید یعنی از گوش یا گوشه کوک میشود.

۷ در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۲۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۳:

که نه امشب آن سماع است که دف خلاص یابد
به تپانچه‌ای و بربط برهد به گوشمالی
برای فهمیدن هر سخن و نوشته ای نخست باید آن را درست خواند.
که نه امشب آن سماع است که "دف خلاص یابد به تپانچه ای"و بربط برهد به گوشمالی"
تپانچه آن ضربه ای است که نوازنده با سر انگشت و کف دست بر دف فرو می آورد.
دف یا دایره همان ساز دایره ای است که پوستی روی آن کشیده شده است.دف هایی هم هست که هر دو روی آن پوست کشیده شده است.
بربط معرب بربت است یعنی سینه بت یا سینه مرغابی که اشاره به شکل ساز است.
واژه بت که به عربی رفته و بط شده است در زبانهای اروپایی هم وجود دارد.
بربت یا تنبور و عود سازی شبیه تار که کاسه بزرگتری دارد و دسته کوتاه تر.بربت های قدیمی چهار تار داشته اند و امروزه برای آن تارهای بیشتری هم کار گذاشته اند.
و اما گوشمالی که از نامش پیداست یعنی مالش و پیچاندن گوش و در اینجا یعنی پیچاندن تار و همان چیزی که به آن کوک کردن ساز میگویند.
سعدی در جای دیگر آورده:
چو آهنگ بربط بود مستقیم
کی از دست مطرب خورد گوشمال
امشب آن سماعی نیست که دف (زود) خلاص شود با ضربه ای چند و بربت با یک گوشمالی ساده رهایی یابد.
بزن بکوب ادامه دارد

محمد علی آدم پیرا در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۳۰ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳:

استاد بنان ، با زیبایی هر چه تمام تر این غزل را در سه گاه و شور اجرا کرده اند.
گلهای جاویدان 19

۱۲۱سولماز در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۹:

با عرض ادب و احترام به تمامی اساتید و عزیزان
به نظر بنده حقیر هم “سخن” درسته. و توضیحات جناب دکتر ترابی و خانم هنگامه حیدری خیلی جامع و کامل این موضوع رو اثبات می کنه.
بنده با شناخت و درک هرچند کمی که از اشعار حضرت مولانا دارم، به کار بردن کلمه ی “سخی” رو به دور از ذوق و ریتم مخصوص اشعارحضرت می دونم.
اما در نهایت از شما مدیران سایت گنجور سپاسگزارم که چنین فضایی رو برای بحث و بررسی این گنج های بی نظیر، فراهم کردین.

عمار در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۵۸ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۰:

دکتر صادق فطرت ملقب به ناشناس، خواننده افغان نیز این شعر را به زیبایی اجرا کرده است.

لطف در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۹:

بنده میل باطنی دارم که بگویم سخن درست است
ولی میتوان سخی را اینجور متصور شد که حضرتمیفرمایند فقط درمورد سخاوتمندی شمع و شکر که منظور نورو شیرینی درک نورالهی است پیش من چیزی نگو

نادر.. در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰۵:

آن شاهدی نه‌ایم که فردا شود عجوز
ما تا ابد جوان و دلارام و خوش قدیم...

فضه در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۲۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰۲:

گولم می کند....گلوله نخ یا کلاف نخ مرا می کند

رامین در ‫۷ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۱۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۴:

به نظرم این شعر را نباید از دید خودمون تفسیر کنیم با توجه به کلیت رباعیات خیام ومفاهیم ارایه شده در انها این رباعی و اصطلاح بر باد شدیم به معنای پوچ بودنزندگی است .

۱
۳۰۱۹
۳۰۲۰
۳۰۲۱
۳۰۲۲
۳۰۲۳
۵۵۲۶