بوی زلف یار آمد یارم اینک میرسد
جان همی آساید و دلدارم اینک میرسد
اولین شب صبحدم با یارم اینک میدمد
وآخرین اندیشه و تیمارم اینک میرسد
در کنار جویباران قامت و رخسار او
سرو سیمین آن گل بی خارم اینک میرسد
ای بسا غم کو مرا خورد و غمم کس می نخورد
چون نباشم شاد چون غمخوارم اینک میرسد
مدتی تا بودم اندر آرزوی یک نظر
لاجرم چندین نظر در کارم اینک میرسد
دین و دنیا و دل و جان و جهان و مال و ملک
آنچه هست از اندک و بسیارم اینک میرسد
روی تو ماه است و مه اندر سفر گردد مدام
همچو ماه از مشرق ره یارم اینک میرسد
بزم شادی از برای نقل سرمستان عشق
پسته و عناب شکر بارم اینک میرسد
من به استقبال او جان بر کف از بهر نثار
یار میگوید کنون عطارم اینک میرسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر زیبا، شاعر با بیان حس و حال خود، از آمدن یار و دلدارش سخن میگوید. او احساس آرامش و شادی میکند و به انتظار لحظهای که یارش به او نزدیک میشود، میپردازد. شاعر از غمها و مشکلات خود میگوید و ابراز میکند که چرا باید غمگین باشد، در حالی که یار در حال آمدن است. او از زیباییهای یار و لحظههای خوشی که با او خواهد داشت، یاد میکند و بیان میکند که همه چیز در زندگیاش اکنون به خاطر حضور یار معنا پیدا میکند. در نهایت، شاعر با شور و شوق به استقبال یارش میرود.
هوش مصنوعی: عطر موهای محبوبم به مشام میرسد، یارم در حال نزدیک شدن است. جانم آرام میگیرد و دلم شاد میشود، چرا که محبوبم به زودی پیشم خواهد بود.
هوش مصنوعی: نخستین صبحی که با محبوبم در آن گرد هم آمدهام، اکنون در حال روشن شدن است و آخرین افکار و نگرانیهایم نیز به زودی به پایان میرسد.
هوش مصنوعی: کنار جویبار، او با قامت و چهرهای مانند سرو نقرهای و زیبای بیخاری پیش چشمم میآید.
هوش مصنوعی: بسیاری از غمها وجود دارند که مرا از درون میخورند و هیچ کس از غمهای من باخبر نیست. وقتی شاد نیستم، دردی را احساس میکنم و اکنون زمان آن رسیده که کسی به غمهای من توجه کند.
هوش مصنوعی: مدتی در انتظار یک نگاه بودم، اما حالا به لطف آن انتظار، چندین نگاه به من توجه کردهاند.
هوش مصنوعی: هر چیزی که وجود دارد، چه کم و چه زیاد، از دین و دنیا گرفته تا دل و جان و جهان و دارایی، به من میرسد.
هوش مصنوعی: چهره تو مانند ماه است و همیشه در حال درخشیدن است. همچون ماه که از سوی مشرق طلوع میکند، اکنون پیش من میآید.
هوش مصنوعی: جشن و شادمانی برای داستانهای عشق پر از لذت و شیرینی در حال برگزاری است و اکنون زمان آن رسیده که از میوههای خوشمزه و خوشرنگ مانند پسته و عناب لذت ببریم.
هوش مصنوعی: من به استقبال او با جان و دل آمادهام تا از محبت و عشق به یارم بگویم. عطار که من هستم، اکنون میآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.