دل جفت درد و غم شد زان دیلمی کلاله
گل را قبول کم شد زان روی همچو لاله
بس غصه داد و رنجم،زان منزل سپنجم
ماه چهارده شب، حور دو هفت ساله
زان زلف همچو زندان، تابنده در دندان
همچون ز شب ثریا، یا خود ز میغ ژاله
ماهی که میسرایم در شوقش این غزلها
چشم غزال دارد، رخسارهٔ غزاله
گر حجت غلامی خواهد ز من لب او
جز روی او نیاید شاهد درین قباله
از نامهٔ فراقش عاجز شدم، چو دیدم
زیرا نکرده بودم بحثی در آن رساله
با مهر چرخ دی گفت: این بتتر است مانا
گفتا: منش رقیبم وین بت مرا سلاله
ای مدعی، کزان لب خواهی علاج کردن
هر درد را که داری میکن به من حواله
خواهی که زین چه هستم دیوانهتر نگردم
بر یاد آن پری رخ پر کن یکی پیاله
آن رنگ داده ناخن تا بر رگ دل آمد
چون چنگ نیست یک دم خالی ز آه و ناله
چون بوسه خواهم از وی گیرد لبش به دندان
تا اوحدی نبیند بیاستخوان نواله
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و درد جدایی میپردازد. شاعر از شدت عشق و غم خود مینالد و زیبایی معشوق را ستایش میکند. او احساس میکند که عشقی عمیق و دردناک در دل دارد و چهره معشوق به او حالت غزال و لطافت گل را میدهد. شاعر از زیباییهای معشوق صحبت میکند و میگوید که میخواهد هر دردی که دارد را با یاد او تسکین دهد. در نهایت، او در ابراز احساساتش به شدت عاشقانه و دلتنگی عمیق خود اشاره میکند و به عشقش ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: دل به خاطر درد و غم، از زیبایی آشنایی با دختری از دیلم پر شده است. به همین دلیل، احساس زیادی از زیبایی را کمتر احساس میکند و چهرهاش مانند لاله است.
هوش مصنوعی: بس غصه و رنجی که از آن مکان به من رسیده، مانند ماه کامل در شب چهارده و حوری که دو هفت ساله است.
هوش مصنوعی: چنگالهای زلفی که مانند زندان است، در دندانهایش درخشش دارد، شبیه به ستارهی ثریا که از میان ابرهای بارانی بیرون میآید.
هوش مصنوعی: ماهی که من برای آن این شعرها را مینویسم، چشمانش مثل چشمان غزال زیباست و چهرهاش هم مانند غزالی ناز است.
هوش مصنوعی: اگر غلامی بخواهد با من سخن بگوید، تنها چهره او را میبیند و هیچ چیز دیگری از او نمیشنود. در اینجا هیچ شاهدی جز چهرهاش در این نوشتار وجود ندارد.
هوش مصنوعی: از نوشتههای جداییاش ناامید شدم، چون متوجه شدم که بحثی در آن نامه نکرده بودم.
هوش مصنوعی: دیوانگی عشق چرخ به من گفت که این بتی که تو دوست داری بهتر است. اما من پاسخ دادم که من رقیب این بت و از نسل او هستم.
هوش مصنوعی: ای مدعی، تو که میخواهی هر درد و مشکلی را که داری با لبان من درمان کنی، ابتدا مشکل خود را به من بسپار.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی که بیشتر از این دیوانه نشوم، آن پریروی را در یادم نیاور و به جای آن یک پیاله شراب به من بده.
هوش مصنوعی: رنگ ناخن آن چنان بر رگ دل تأثیر میگذارد مانند چنگی که میزند و دل را به ناله میآورد، به طوری که هرگز لحظهای از غم و غصه خالی نیست.
هوش مصنوعی: وقتی که میخواهم از او بوسهای بگیرم، لبش را با دندان میگیرم تا کسی مثل اوحدی نبیند که لقمهای بدون استخوان به دستم آمده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از عشق آن دو نرجس وز مهر آن دو لاله
بی خواب و بیقرارم چون بر گلت کلاله
خدمت کنم به پیشت همچون صراحی از جان
تا برنهی لبم را بر لبت چون پیاله
تا روز ژاله بارد از چشم همچو رودم
[...]
از بس که مطرب دل از عشق کرد ناله
آن دلبرم درآمد در کف یکی پیاله
افکند در سر من آنچ از سرم برآرد
نو کرد عشق ما را باده هزارساله
میگشت دین و کیشم من مست وقت خویشم
[...]
ای رشک برده در باغ از عارض تو لاله
خون کرده ناف آهو در تبّت از کُلاله
ای پرتوِ تجلی یعنی صفات پاکی
در سینه ی تو پیدا چون باده در پیاله
نادر بود در انسان جسمی بدین شریفی
[...]
ساقی بیا که دارد اکنون به کف پیاله
بر طرف باغ نرگس بر روی دشت لاله
از جام لاله میگون گشته ست غنچه را لب
یا خود به زخم دندان در خون گرفته ژاله
هر دم ز دفتر گل خواند به باغ بلبل
[...]
گر نیست جام گلگون، خوش نیست دور لاله
بی می چه نشأئه خیزد؟ از دیدن پیاله
من نوح روزگارم، از گریه غرق توفان
کو همدمی که گویم درد هزار ساله؟
تا کی بناز و شوخی لب را گزی بدندان؟
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.