گنجور

حاشیه‌ها

سعید سلطانی در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۰۹ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:

کردی قبول منصب پروانگی ، دلا ! ...

 

دکتر رضایی در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۵۶ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲ - شاعر افسانه:

بگذار به هذیان تو طفلانه بخندند
ما هم به تب طفل طبیبانه بگرییم
لطفا اصلاح کنید

 

فراز در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۳۳ دربارهٔ رضی‌الدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

سلام و عرض ادب
در مصرع اول "طراوت" صحیح می باشد

 

سعید در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۱۱ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۰ - پاسخ فرخ:

شاد آنکه زبن جهان به جهان دگررسید
لطفا اصلاح کنید زین درست است

 

کمال داودوند در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۵۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۷۸:

5258

 

ر.غ در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۲۶ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۹:

با سلام لطفا تصحیح شود:
زنده دل از چه رو بدن عالم نور میرود
زنده دل از چه رو بدان عالم نور می رود

 

بی سواد در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۲۱:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷:

جناب اسدی
حضرت !!استاد بازهم بدخوانی فرموده اند،
این واعظان اند که بیهوده گویی می کنند .
باور بفرمایید.

 

نادر.. در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۰:

گر بشکند این جامم من غصه نیاشامم
جامی دگر آن ساقی در زیر بغل دارد!
جامست تن خاکی جانست می پاکی
جامی دگرم بخشد کاین جام علل دارد..

 

روفیا در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۱۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۷ - جواب گفتن عاشق عاذلان را و تهدید‌کنندگان را:

به نظر نمی رسد آنجا که مولانا می گوید :
از جمادی مردم و نامی شدم
وز نما مردم ز حیوان...
به چیزی مانند پدیده تکامل داروین نظر داشته باشد.
بلکه به مراحل تکامل وجود انسان می پردازد. آنجا که اندیشه انسان از جمود به سوی نما و از نما به حیوان و از حیوان به آدم و... پر می کشد. مردن که تنها به یک گونه نیست. گاهی اندیشه ای چنان آدمی را دگرگون می کند که گویی آن آدم قبلی اصلا وجود ندارد، مرده است و از او فرد دیگری متولد شده است!

 

محمد در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۱:

در مصرع اول بیت 14، سر هم خوندن «خجسته‌ست» از نظر وزن مشکل پیدا می‌کند و مثلاً اگر بگوییم «خجسته است» وزنش درست می‌شود.
همچنین در یک جا به صورت «خجسته باد» خوندم که وزنش درست است.

 

روفیا در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۳۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۷ - جواب گفتن عاشق عاذلان را و تهدید‌کنندگان را:

جهان انسان شد و انسان جهانی
از این پاکیزه تر نبود بیانی
تو آن جمعی که عین وحدت آمد
تو آن واحد که عین کثرت آمد
تو مغز عالمی ز آن در میانی
بدان خود را که تو جان نهانی
ز هر چه در جهان از زیر و بالاست
مثالش در تن و جان تو پیداست
جهان چون توست یک شخص معین
تو او را گشته چون جان او تو را تن

 

روفیا در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۳۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۷ - جواب گفتن عاشق عاذلان را و تهدید‌کنندگان را:

پرت نیست اگر کمی به واژه من دون در زبان عربی بپردازیم.
من دون الله دو معنا دارد :
یک به معنای غیر از خدا
دو دیگر به معنای علاوه بر خدا
هر دو خطاست. چه غیر از خدا عوامل دیگری را منشا اثر بدانیم، چه علاوه بر خدا!
پور سینا اینجا از یک بانوی گمنام آموخت که چیزی علاوه بر خدا، علاوه بر هستی، علاوه بر وجود، وجود ندارد.
وحدت وجود را آموخت.

 

روفیا در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۲۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۷ - جواب گفتن عاشق عاذلان را و تهدید‌کنندگان را:

امروز که به فیلم the egg می اندیشیدم، آن جا که خدا می گوید هدف من از آفرینش کمال تو بود و مرد مرده می گوید کمال نوع بشر، و خدا می گوید نه کمال تو، و مرد مرده می گوید پس بقیه چه، و خدا می گوید بقیه ای وجود ندارد، آن ها همه مراحل گوناگونی از تکامل خود تو هستند!
یادم به این داستان از پور سینا افتاد که زنی به دیدارش رفت تا کتاب هایی به وی هدیه کند.
پورسینا گفت من عهد بسته ام که از غیر خدا چیزی نستانم.
زن با تعجب گفت :
ای شیخ!
از تو تعجب می کنم!
تو اینجا غیر می بینی؟
غیری وجود ندارد! هر چه می گیری از دست او می گیری!

 

محمدحسین در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۰۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶:

"باور از مات نباشد" به معنی از ما باور مکن است؟

 

احسان در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۲۶ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۱۰ - حکایت در معنی عزت نفس مردان:

با عرض سلام . معنی مصرعی که گفته (( به خیل اندرش دختری بود خرد )) یعنی دخترکی نظرش و خیالش بود ؟؟؟
و قسمتی که بیان کرده (( که آخر تو را نیز دندان نبود؟ )) چه معنی میده؟؟
خیلی ممنون

 

مهرشاد اصغری در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱:

اگر بخواهیم خیال را دورتر پرواز دهیم، حتی ممکن است در نگاهی ایهامی در بیت زیر، {لیلی} تقابل با {سحر} را به ذهن متبادر کند، که در این صورت با واژه ی {برق} ایهام خواهد داشت:
برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر
وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد
شاید بتوان این شگرد را {ایهام در ایهام ترجمه} نام نهاد: چراکه لیلی، {لیل} را به معتای شام(شب) به ذهن متبادر می کند و شام، برق و درخشش را، که با برقی که در بیت آمده تناسب دارد.

 

آرش در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۵۵ دربارهٔ سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۱۶ - داستان باستان:

در بعضی نسخه ها به جای پیکار آمده است پرگار و پرگار به معنای طرح و نقش اولیه است یعنی به نقش و طرح اولیه من که توسط خدا ایجاد شده ایراد میگیری و از خدا که در حقیقت نقاش این کائنات و جهان است عیب میگیری و عیب خدا را داری نمایان میکنی و هشدار میدهی اما در برخی نسخه ها پیکار آمده است به معنای جنگ یعنی در این جنگ لفظی و ایراد به من آگاه باش که داری از خدا ایراد میگیری

 

مجتبی در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۴۱ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸:

وزن شعر (مفعول مفاعلن مفاعیلن) می باشد.

 

اسماعیل اسدی ده میراحمدی در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷:

سلام بر همه عزیزانم
در کنسرت تاجیکشتان حضرت استاد شجریان این بیت رو بدین شکل میخونن
دور شو از برم ای ذاهد و افسانه مگو....
ولی تو نوشتار بالا واعظ نوشتید، گمون کنم ذاهد درست باشه هرچند بزرکان میتونن نظر بدن ،سرافراز و شادکام باشید

 

لوتوس در ‫۶ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۳۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۵:

دوستان از نظر عرفان و فلسفه این عقل است که عاشق می شود و از سود و زیان دنیوی دست میکشد در اینجا هم منظور شیخ اجل نهیب زدن به عقل و شخص عاقل است و میگوید وقتش رسیده که حساب و کتاب های خسته کننده دنیا را رها کنی و به سوی کمال حرکت کنی و این کار میسر نمیشود مگر با عاشق شدن
به قول مولانا: عقل بازاری بدید و تاجری آغاز کرد/ عشق دیده زان سوی بازار او بازارها

 

۱
۲۶۷۴
۲۶۷۵
۲۶۷۶
۲۶۷۷
۲۶۷۸
۵۰۵۲
sunny dark_mode