بخش ۱۵۰ - دیدن خواجه غلام خود را سپید و ناشناختن کی اوست و گفتن کی غلام مرا تو کشتهای خونت گرفت و خدا ترا به دست من انداخت
خواجه از دورش بدید و خیره ماند
از تحیر اهل آن ده را بخواند
راویهٔ ما اشتر ما هست این
پس کجا شد بندهٔ زنگیجبین
این یکی بدریست میآید ز دور
میزند بر نور روز از روش نور
کو غلام ما مگر سرگشته شد
یا بدو گرگی رسید و کشته شد
چون بیامد پیش گفتش کیستی
از یمن زادی و یا ترکیستی
گو غلامم را چه کردی راست گو
گر بکشتی وا نما حیلت مجو
گفت اگر کشتم بتو چون آمدم
چون به پای خود درین خون آمدم
کو غلام من بگفت اینک منم
کرد دست فضل یزدان روشنم
هی چه میگویی غلام من کجاست
هین نخواهی رست از من جز براست
گفت اسرار ترا با آن غلام
جمله وا گویم یکایک من تمام
زان زمانی که خریدی تو مرا
تا به اکنون باز گویم ماجرا
تا بدانی که همانم در وجود
گرچه از شبدیز من صبحی گشود
رنگ دیگر شد ولیکن جان پاک
فارغ از رنگست و از ارکان و خاک
تنشناسان زود ما را گم کنند
آبنوشان ترک مشک و خم کنند
جانشناسان از عددها فارغاند
غرقهٔ دریای بیچونند و چند
جان شو و از راه جان جان را شناس
یار بینش شو نه فرزند قیاس
چون ملک با عقل یک سررشتهاند
بهر حکمت را دو صورت گشتهاند
آن ملک چون مرغ بال و پر گرفت
وین خرد بگذاشت پر و فر گرفت
لاجرم هر دو مناصر آمدند
هر دو خوش رو پشت همدیگر شدند
هم ملک هم عقل حق را واجدی
هر دو آدم را معین و ساجدی
نفس و شیطان بوده ز اول واحدی
بوده آدم را عدو و حاسدی
آنک آدم را بدن دید او رمید
و آنک نور مؤتمن دید او خمید
آن دو دیدهروشنان بودند ازین
وین دو را دیده ندیده غیر طین
این بیان اکنون چو خر بر یخ بماند
چون نشاید بر جهود انجیل خواند
کی توان با شیعه گفتن از عمر
کی توان بربط زدن در پیش کر
لیک گر در ده به گوشه یک کسست
های هویی که برآوردم بسست
مستحق شرح را سنگ و کلوخ
ناطقی گردد مشرح با رسوخ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف یک گفتگو میان دو شخصیت میپردازد. یکی از آنها که به سفر رفته است، در بازگشت با نشانههایی از غم و حیرت میبیند که غلامش گم شده است. شخص بازگشته در جستجوی غلامش میپرسد که او کجاست و رازهایش را پیدا کند. غلام در نهایت مشخص میکند که او همان است و از گذشتهای که با صاحبش داشتهاند، سخن میگوید.
شاعر به عمق وجود انسان و جدایی جان از تن اشاره دارد و میگوید که روح انسان فراتر از رنگ و شکل مادی است و باید به شناخت جان پرداخت. او همچنین به تضاد میان عقل و ملک (روح) و ارتباط میان آنها اشاره میکند. در نهایت، به پیچیدگی درک مفاهیم معنوی و دشواریهای گفتگو درباره مسائل عمیقتر اشاره میشود و میگوید که در برخی افراد، این مسائل به سختی قابل فهم است.
هوش مصنوعی: خواجه از دور او را دید و از تعجب حیران ماند. سپس اهل آن روستا را فراخواند.
هوش مصنوعی: این بیت به این موضوع اشاره دارد که ما در حقیقت نماینده و مظهر یکدیگر هستیم، اما در عین حال به پردهای از فاصله و تفاوتها به یکدیگر نگاه میکنیم. سوالی در اینجا مطرح میشود که پس آن کس که برتری و مقام خاصی دارد، کجا رفته است؟ به نوعی این بیت بررسی هویت و ارتباطات انسانی را به چالش میکشد.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف شخص یا چیزی میپردازد که از دور به سوی ما میآید و با نور روز رقابت میکند یا خود را به عنوان یک منبع نور جدید معرفی میکند. تصویرسازی آن بیانگر جذابیت و درخشش خاصی است که این موجود یا پدیده دارد و میتواند توجهات را جلب کند.
هوش مصنوعی: آیا کسی از بندگان ما و غلامان ما گم شده است، یا اینکه به او گرگ حملهور شده و جانش را گرفته است؟
هوش مصنوعی: وقتی پیش او آمد، از او پرسید که تو کی هستی؟ آیا اهل یمن هستی یا اهل ترکیه؟
هوش مصنوعی: بگو ببینم با غلام من چه کردی؟ راست بگو، اگر او را کشتی، نگران حیلهها نباش و حقیقت را بگو.
هوش مصنوعی: گفت اگر من تو را بکشم، وقتی که آمدم، از پای خودم در این خون فرود میآیم.
هوش مصنوعی: بندهای که به من گفت، حالا من هستم و دست فضل خداوند، مرا روشن کرده است.
هوش مصنوعی: هی! چه میگویی؟ بنده من کجاست؟ زود باش، نخواهی توانست از من رهایی یابی، مگر با صداقت.
هوش مصنوعی: من تمام رازهای تو را یکی یکی با آن غلام به زبان میآورم.
هوش مصنوعی: از زمانی که تو مرا خریدی، تا حالا میخواهم داستان را برایت بازگو کنم.
هوش مصنوعی: برای اینکه بفهمی من همان وجود هستم، هرچند که از شبدیز (اسب سریع و تیزپایی) من صبحی تازه و نو آغاز شده است.
هوش مصنوعی: رنگ تغییر کرد، اما روح پاک از هر رنگی و جدا از عناصر و خاک است.
هوش مصنوعی: آدمهای خوشگذران و بیخیال به سرعت ما را فراموش میکنند، در حالی که کسانی که به فکر نوشیدنی و لذت هستند، ممکن است ما را به خاطر نیاورند و به چیزهای دیگر مشغول شوند.
هوش مصنوعی: عارفان و دانایان به موضوعات عددی و کمی اهمیت نمیدهند و در عمق بینهایت وجود غرق شدهاند.
هوش مصنوعی: خود را به عمق وجودت برسان و از این طریق حقیقت و ماهیت واقعی را بشناس. از ریشههای ظاهری و سطحی فراتر برو و به بینش عمیقتر دست پیدا کن.
هوش مصنوعی: وقتی عقل و سلطنت به هم مرتبط هستند، حکمت میتواند در دو نوع مختلف تجلی پیدا کند.
هوش مصنوعی: آن موجود، مانند پرندهای که بال و پرش را میگشاید، از این خرد و اندیشه پایین میآید و از آن میگذرد.
هوش مصنوعی: بنابراین، هر دو طرف به میدان آمدند و هر دو با چهرهای زیبا و جذاب، در کنار یکدیگر قرار گرفتند.
هوش مصنوعی: هر دو آدم، هم صاحب قدرت و ملکاند و هم دارای عقل و درک، و هر کدام به نوعی، حق را کمک کرده و به آن سجده میکنند.
هوش مصنوعی: از همان ابتدا، نفس و شیطان در وجود آدمی همراه بودهاند و هر کدام به نوعی دشمن و حسود او هستند.
هوش مصنوعی: آدم وقتی بدن مادی را دید، از آن دوری کرد و زمانی که نور الهی و حقیقت را مشاهده کرد، به آرامی تسلیم شد.
هوش مصنوعی: آن دو چشم روشن، فراتر از این دنیای مادی بودند و هیچچیز غیر از خاک را نمیدیدند.
هوش مصنوعی: این بیان حالتی است که مانند خر روی یخ میماند و به واسطهی آن نمیتوان مفهومی از آن برداشت کرد، همانطور که نمیتوان به یک یهودی انجیل خواند. به عبارت دیگر، این موضوع برای برخی افراد قابل فهم یا پذیرش نیست و تلاش برای توضیح آن بیفایده است.
هوش مصنوعی: این ابیات به نوعی اشاره به دشواریها و چالشهای گفتگو درباره موضوعاتی دارد که ممکن است حساسیتهایی به همراه داشته باشد. به طور کلی، شاعر تأکید میکند که بعضی مسائل را نمیتوان به سادگی و بیدقت مطرح کرد، و هرچقدر هم که بخواهیم با احتیاط و دقت بحث کنیم، ممکن است با واکنشهای شدید روبرو شویم. از این رو، بهتر است در برخی موضوعات محتاط باشیم و پیش از بیان نظرات خود، شرایط و پیامدهای آن را در نظر بگیریم.
هوش مصنوعی: اما اگر در دهی تنها یک نفر از من صدای ناله و هوار شنید، همچنان برآوردهام که صدایم بلندتر از آن است که بتوانم خاموش بمانم.
هوش مصنوعی: هر چیزی که شایسته توضیح و بیان باشد، حتی سنگ و کلوخ هم میتوانند گویای رازهای عمیق و معناهای بزرگ باشند. افرادی که در درک مسائل عمیق هستند، میتوانند از هر چیزی، حتی از ظاهری ساده، مفهوم و انسانیت بگیرند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.