ما را زِ خیالِ تو چه پروایِ شراب است؟
خُم گو سر خود گیر، که خُمخانه خراب است
گر خَمر بهشت است بریزید که بی دوست
هر شَربَتِ عَذبَم که دهی، عینِ عذاب است
افسوس که شُد دلبر و در دیدهٔ گریان
تحریرِ خیالِ خطِ او نقشِ بر آب است
بیدار شو ای دیده که ایمن نتوان بود
زین سیلِ دمادم که در این منزلِ خواب است
معشوق عیان میگذرد بر تو، ولیکن
اغیار همیبیند از آن بسته نقاب است
گل بر رخِ رنگین تو تا لطفِ عرق دید
در آتشِ شوق از غمِ دل، غرقِ گلاب است
سبز است در و دشت بیا تا نگذاریم
دست از سرِ آبی که جهان جمله سراب است
در کُنجِ دِماغم مطلب جای نصیحت
کـاین گوشه پر از زمزمهٔ چنگ و رَباب است
حافظ چه شد ار عاشق و رند است و نظرباز
بس طُورِ عجب لازمِ ایامِ شباب است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوع عشق و احساسات عمیق انسانی میپردازد. شاعر در بیان دغدغههای خود نسبت به معشوق و تاثیرات آن بر زندگیاش، به مضامین مختلفی اشاره میکند. او از شراب و خمخانه به عنوان نمادی از عشق استفاده میکند و میگوید بدون دوست، هر شربتی عذابآور است. همچنین، به غم و اندوه ناشی از دوری از معشوق و تاثیر آن بر روح و وجودش اشاره میکند. در نهایت، شاعر با بیان موسیقی و لذتهای زندگی، به بزرگداشت جوانی و عشق میپردازد و میگوید که زندگی بیمعنی است جلوه عشق و زیبایی.
هوش مصنوعی: ما به خاطر خیال تو نگران شراب نیستیم. بگذار خودت به فکر کار خویش باش، زیرا که محل نگهداری شراب در هم و برهم شده است.
هوش مصنوعی: اگر شراب بهشتی است، پس آن را بریزید؛ زیرا بدون دوست هر نوشیدنی که به من بدهید، برایم مانند عذاب است.
هوش مصنوعی: متأسفانه، محبوب من رفته است و در چشمانم که پر از اشک است، تصویر خیال خط او مانند نقشی بر آب باقی مانده است.
هوش مصنوعی: بیدار شو ای چشم، زیرا در این خوابگاه نمیتوان از طوفان مداوم در امان بود.
هوش مصنوعی: محبوب به روشنی کنار تو میگذرد، اما دیگران به خاطر پوششی که دارد، او را نمیبینند.
هوش مصنوعی: گلهایی که بر چهره رنگین تو نشستهاند، تا زمانیکه زیبایی عرق را در آتش شوق ببیند، در غم دل غرق در عطر گلاب هستند.
هوش مصنوعی: بهشت و دشت به رنگ سبز درآمدهاند، بیا تا اجازه ندهیم از آبی که در واقع چیزی جز سراب نیست، دست برداریم.
هوش مصنوعی: در گوشهای از فکر من، جایی برای نصیحت نیست؛ چرا که اینجا پر از صدای دلنواز چنگ و رباب است.
هوش مصنوعی: حافظ، چه شده که با وجود عشق و شیطنت و جستجوی زیبایی، هنوز در دوران جوانی نیاز به شگفتیها و تجربههای شگفتانگیز وجود دارد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
آبادتر آن سینه که از عشق خراب است
آزادی آن دل که در آن زلف تاب است
کو غمزده ای تا کند از ناله من رقص
کاین نامه من زمزمه چنگ و رباب است
جستم به سؤال آب حیاتی ز لب دوست
[...]
بنیاد وجودم ز تو ای دوست خراب است
وین کار خرابی همه از حب شراب است
جانم به عذاب است ز مخموری دوشین
ساقی قدحی ده که در آن عین ثواب است
چون میگذرد عمر سبک رطل گران ده
[...]
در میکده آنرا که به کف جام شراب است
عیبش مکن ار شام و سحر مست و خراب است
برداشتن از می نتواند سر خود را
از باده هوا در سر آن کو چو حباب است
سر رشته کارش کشد آخر به خرابی
[...]
گر شکوهای آمد به زبان بزم شراب است
باید که بشویند ز دل عالم آب است
زینش نتوان سوخت گر از خویش بنالد
آن مرغ که در روغن خود گشته کباب است
ابری برسد روزی و جانش به تن آید
[...]
صد شکر که بتخانه ی اندیشه خراب است
ناقوس و تبش در گرو باده ی ناب است
با قسمت خود هر که تو بینی جم و دارا است
محتاجی مردم همه آن سوی حساب است
سیرابی و لب تشنگی از هم نشناسیم
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۲۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.