آبادتر آن سینه که از عشق خراب است
آزادی آن دل که در آن زلف تاب است
کو غمزده ای تا کند از ناله من رقص
کاین نامه من زمزمه چنگ و رباب است
جستم به سؤال آب حیاتی ز لب دوست
او بر شکنان گشت ز من کاین چه جواب است
ای آنکه به فردوس نبینی به لطافت
من دانم و کز تو بر این دل چه عذاب است
در پیش دل خویش هر افسانه که گفتم
گفتنی که فسونی ز پی بستن خواب است
وان سبلت زاهد که به تسبیح بریدی
زانست که امروز مگس ران شراب است
گر لعن تو احیا کندم، دیر شد این دیر
ز آمد شد سلطان خیال تو خراب است
ده پاره مکن از پی نقل غم خود را
کاخر دل مسکین من است، این نه کباب است
خسرو که غریق است به تسلیم که ما را
کشتی نه و مقصود بر آن جانب آب است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار به توصیف احساسات عاشقانه و دردهای ناشی از عشق پرداخته است. شاعر به بیان زیبایی عشق و چالشهای آن میپردازد و میگوید که دل پرعشق، آبادتر از دل بیعشق است. او از longing و آرزوها برای آزادی و خوشی صحبت میکند و به دنبال کسی است که بتواند با نالههایش برقصید. در جستجوی آب حیات و پاسخ از معشوق، شاعر به عذابهای درونیاش اشاره میکند. همچنین، تمثیلهایی از زهد و دوری از می و عشق نیز در شعر به کار رفته است. در نهایت، شاعر از مشکلات و رنجهایی که عشق بر او تحمیل کرده مینویسد و به این نکته اشاره دارد که زندگی و معشوقش همچون کشتیای است که در دریا غرق میشود.
هوش مصنوعی: دلهایی که از عشق پر شدهاند، زندگی بیشتری دارند، و آزادی واقعی برای دلی نهفته است که در کنج زلفهای تابدار عشق میچرخد و احساس میکند.
هوش مصنوعی: کجاست آن غمزدهای که با نالههای من به رقص بیفتد، چرا که این نوشتهام همانند نوای چنگ و رباب است.
هوش مصنوعی: در پی سؤال درباره آب حیات از لب دوست بودم، اما او به معشوقهام اشاره کرد و پرسید که این چه پاسخی است.
هوش مصنوعی: ای کسی که لطافت من را چون بهشت نمیدانی، من میدانم که چه عذابی از سوی تو بر دل من است.
هوش مصنوعی: هر قصه و داستانی که در دل خود برای خودم گفتم، به نوعی در پی جذابیّت و فریبی بود که خواب را به تصویر بکشد.
هوش مصنوعی: زاهدی که با تسبیح خود به دنیا پشت کرده، امروز در حالتی است که مگس در شراب قرار دارد. این نشان میدهد که او به چیزهایی که قبلاً از آنها دوری میکرد، نزدیک شده است.
هوش مصنوعی: اگر ناسزا و نفرین تو مرا زنده میکند، پس دیر است که این زیارتگاه (دیر) آنچنان که باید، هنوز نیامده است و سلطنت خیال تو در خرابی به سر میبرد.
هوش مصنوعی: غم و دلشکستگیات را به دیگران نگو، چون در دل من به شدت احساسش میکنم و این وضعیت، دردناکتر از کباب شدن است.
هوش مصنوعی: خسرو که در تسلیم غرق شده است، نه تنها ما را در آب به مقصد نمیرساند، بلکه هدف اصلی به سوی آن سوی آب است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بنیاد وجودم ز تو ای دوست خراب است
وین کار خرابی همه از حب شراب است
جانم به عذاب است ز مخموری دوشین
ساقی قدحی ده که در آن عین ثواب است
چون میگذرد عمر سبک رطل گران ده
[...]
ما را زِ خیالِ تو چه پروایِ شراب است؟
خُم گو سر خود گیر، که خُمخانه خراب است
گر خَمر بهشت است بریزید که بی دوست
هر شَربَتِ عَذبَم که دهی، عینِ عذاب است
افسوس که شُد دلبر و در دیدهٔ گریان
[...]
در میکده آنرا که به کف جام شراب است
عیبش مکن ار شام و سحر مست و خراب است
برداشتن از می نتواند سر خود را
از باده هوا در سر آن کو چو حباب است
سر رشته کارش کشد آخر به خرابی
[...]
گر شکوهای آمد به زبان بزم شراب است
باید که بشویند ز دل عالم آب است
زینش نتوان سوخت گر از خویش بنالد
آن مرغ که در روغن خود گشته کباب است
ابری برسد روزی و جانش به تن آید
[...]
صد شکر که بتخانه ی اندیشه خراب است
ناقوس و تبش در گرو باده ی ناب است
با قسمت خود هر که تو بینی جم و دارا است
محتاجی مردم همه آن سوی حساب است
سیرابی و لب تشنگی از هم نشناسیم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.