روشنیِ طلعتِ تو ماه ندارد
پیشِ تو گُل، رونقِ گیاه ندارد
گوشهٔ ابرویِ توست منزلِ جانم
خوشتر از این گوشه، پادْشاه ندارد
تا چه کُنَد با رخِ تو دودِ دلِ من
آینه دانی که تابِ آه ندارد
شوخیِ نرگس نگر که پیشِ تو بشکفت
چشمْ دریده، ادب نگاه ندارد
دیدم و آن چشمِ دلْسیه که تو داری
جانبِ هیچ آشنا نگاه ندارد
رَطلِ گرانم ده ای مریدِ خرابات
شادیِ شیخی که خانقاه ندارد
خون خور و خامُش نشین که آن دلِ نازک
طاقتِ فریاد دادخواه ندارد
گو برو و آستین به خونِ جگر شوی
هر که در این آستانه راه ندارد
نی منِ تنها کشم تَطاولِ زلفت
کیست که او داغِ آن سیاه ندارد؟
حافظ اگر سجدهٔ تو کرد مکن عیب
کافرِ عشق ای صنم گناه ندارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف زیبایی و جذابیت معشوق میپردازد و میگوید که نور چهرهاش به ماه نمیرسد و حتی گلها نمیتوانند جلوهای مشابه با او داشته باشند. شاعر به ابروی معشوق اشاره میکند که جایگاهی برای جان اوست و این زیبایی هیچ پادشاهی ندارد. او احساسات خود را در مواجهه با چهره معشوق بیان میکند و به تاثیر عمیق آن بر دل خود اشاره میکند. در ادامه، شاعر از درد و رنجی که عشق به او میآورد مینویسد و میگوید که هیچکس نمیتواند در این مسیر طاقت بیاورد. او همچنین از دیگران میخواهد که در عشق بپذیرند که هیچ گناهی در عشق وجود ندارد و عشق خودش به نوعی تقدس دارد. در نهایت، حافظ به خاطر عشق خود حاضر است برای معشوق سجده کند و از او میخواهد که این عشق را عیب نگیرد.
هوش مصنوعی: چهرهی تو آنقدر درخشان است که حتی نور ماه را تحتالشعاع قرار میدهد و زیبایی تو به قدری فوقالعاده است که هیچ گلی نمیتواند با آن رقابت کند.
هوش مصنوعی: منزل اصلی و مأمن وجود من در گوشه ابروی توست و هیچجا برای من زیباتر و دلنشینتر از این مکان نیست، حتی در برترین جایگاهها نیز چنین آرامشی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: تا چه اندازه زیبایی صورت تو میتواند با غم قلب من بازی کند، آیا تو نمیدانی که تحمل کردن ناله و آه برای من دشوار است؟
هوش مصنوعی: نرگس با لطافت و زیبایی خود توجه تو را جلب کرده و حالا که به تو نزدیک شده، چشمهای عاشقانهاش دیگر حوصلۀ ادب و احترام را ندارند.
هوش مصنوعی: دیدم که چشمان دلسیاهم به هیچکس آشنا نگاه نمیکند و بیاعتناست.
رطل: جام و پیاله شراب.
هوش مصنوعی: خاموش بمان و دردهایت را در دل نگهدار، زیرا آن دل حساس و لطیف تحمل شنیدن صدای فریاد تو را ندارد.
هوش مصنوعی: برو و اگر دلت میخواهد برای اینجا تلاش کنی، باید با تمام وجود و سختیها روبرو شوی. هر کسی که لایق ورود به این مکان نیست، بهتر است که نرود.
تطاول: درازدستی، جور، بیداد.
هوش مصنوعی: اگر حافظ برای تو سجده کند، به عشقش ایرادی نگیر، ای معشوق، زیرا او گناهی ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چشم تو کو جز دل سیاه ندارد
دل برد از مردم و نگاه ندارد
بی رخت ای آفتاب پرتو رویت
روز منست آن شبی که ماه ندارد
با همه ینبوع نور چشمه خورشید
[...]
آنچه تو داری به حُسن، ماه ندارد
جاه و جمالِ تو پادشاه ندارد
جانِبِ دلها نگاه دار که سلطان
مُلک نگیرد اگر سپاه ندارد
عاشقِ خود گر کنی به جرمِ محبت
[...]
جز خم زلفت دلم پناه ندارد
جانب دلها چرا نگاه ندارد
کیست که از تاب آن دو سنبل مشکین
همچو بنفشه قد دوتاه ندارد
مردمی کن که پیش چشم سیاهت
[...]
روشنی طلعت تو ماه ندارد
پیش تو گل رونق گیاه ندارد
زینت چتر قطیفه ماه ندارد
افسر خور شوکت کلاه ندارد
نی من تنها شدم ز شده پریشان
[...]
هر که چراغی ز برق آه ندارد
در شب هجران سوی تو راه ندارد
هر که ندارد دلی چو آینه زاهن
در رخ تو تاب یک نگاه ندارد
هر که ندارد سرشک و آه دمادم
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۱۹ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.