رویت از حسن در جهان سمر است
عقد زلفت نشیمن قمر است
زآن رخ تازه و لب شیرین
همه آفاق پر گل و شکر است
تا دلم زآن گل و شکر بچشید
هر زمان از قضا ضعیفتر است
تنگ روزی دلا که روزی او
به دهان تو و لب تو در است
عمر در عشق تو به سر بردم
دل ز حسرت هنوز تا به سر است
گفتی از دست عشق جان نبری
الحق این خود بشارتی دگر است
تن قضا را نهادهام چهکنم؟!
که نه بیدار تو همین قدر است
در فراق تو هرکجا که دلی است
تا به گردن در آتش جگر است
نقد رایج به رسته غم تو
اشک چون سیم و چهره چو زر است
عاشقان را بهینه دستاویز
آه شبگیر و نالهٔ سحر است
با غمت دست در کمر کردم
زآن دو دستم همیشه در کمر است
روی من در غمت چو دامن ابر
دایم از موج آب دیده تر است
چشم من در فراق چهرهٔ تو
کان یاقوت و معدن گهر است
راست گویی که در افاضت جود
دست دربار شاه دادگر است
شاه عادل اتابک اعظم
که جهان با عطاش مختصر است
آنک نزدیک سمع مظلومان
نام او همچو مژدهٔ ظفر است
وانک در نسبت جهات کمال
آسمان زیر و قدر او زبر است
صیت اقبال او به گرد جهان
روز و شب همچو ماه در سفر است
ظلمت ظلم را اشارت او
چون تباشیر صبح پردهدر است
ای که خلوتسرای قدرت را
چرخ چون حلقه از برون در است
نیست رایی برون پرده غیبت
که نه رای تو را از آن خبر است
سعی تیغ تو در معونت خلق
چون مقامات دِرّه عمر است
خاک درگاه تو به حکم شرف
افسر صد هزار تاجوَر است
آن همایست همتت که مقیم
بیضه آسمانش زیر پر است
هر کجا موکب تو نهضت کرد
بخت چون بندگانش بر اثر است
آتش قهر توست آنکه به حجم
هفت دوزخ به جنب او شرر است
فیض احسان توست آنکه به قدر
هفت دریا به نزد او شمر است
نظر همّت تو را هر شب
بر تُتُقهای آسمان گذر است
مدتی شد که بر امید قبول
بنده در انتظار آن نظر است
شهریارا تو منگر آن کهامروز
شعر من در زمانه مشتهر است
این نگه کن که نزد دانش من
شعر عیب است اگر چه هم هنر است
تا در ادراک چشم پیکر ماه
گاه چون نعل و گاه چون سپر است
چون سپر باد پشت جاهت پهن
که حسودت چو نعل پی سپر است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به توصیف زیبایی و جذابیت محبوبی میپردازد که تصویرش در دل شاعر جای دارد. او از تاثیر عمیق عشق و حسرت بر عمر خود سخن میگوید و به چالشهای جدایی و دلتنگی اشاره میکند. بیتی به عدالت و بزرگی شاهی میپردازد که مظهر نیکی و حمایت از مظلومان است. شاعر با استفاده از تشبیهات زیبا احساسات خود را بیان میکند و در نهایت بر این نکته تاکید میکند که شعر او شاید در حال حاضر مشهور باشد، اما در واقع بیشتر از آنکه هنر باشد، مملو از درد و عشق است.
هوش مصنوعی: چهرهات در دنیا مانند میوهای خوشمزه است و زیبایی موهایت مانند خانهای برای ماه میماند.
هوش مصنوعی: به خاطر چهره زیبا و لبهای شیرین تو، همه جا پر از گل و خوشعادی است.
هوش مصنوعی: هر بار که دلم طعم آن گل و شیرینی را میچشد، همواره به طور ناخواسته ضعیفتر میشود.
هوش مصنوعی: عزیز دل، روزی تو به شکل غذا و لقمهای در دهان و لبهای تو قرار دارد، پس تنگنظری مکن.
هوش مصنوعی: من عمرم را در عشق تو گذراندم و هنوز دل من از حسرت پر است و این حسرت همچنان ادامه دارد.
هوش مصنوعی: تو گفتی که از عشق جان نخواهی کند، اما این خود دلیلی بر خوش خبری دیگری است.
هوش مصنوعی: من سرنوشت را تقدیر کردهام، چهکار میتوانم بکنم؟ چون بیداری تو به همین اندازه است.
هوش مصنوعی: در دوری تو، هر جا که دلی وجود دارد، آن دل تا عمق جگرش در آتش و درد است.
هوش مصنوعی: حسرت و اندوه تو مانند اشک است که به زیبایی و نرمی باارزش است و چهرهات همچون طلا درخشان و پرارزش به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: عاشقان به بهترین دلیلها و نشانهها، شبی تیره و دلتنگی را با آهی در دل و نالهای در صبح بیدار میکنند.
هوش مصنوعی: به خاطر غم تو، همیشه به خودم تلاش میکنم و احساس میکنم که بار سنگینی را روی دوش دارم.
هوش مصنوعی: صورت من در غم تو به اندازهی دامن ابر، همیشه از اشکهای چشمم مرطوب و خیس است.
هوش مصنوعی: چشم من به خاطر دوری از چهرهٔ تو مثل یاقوت و جزیرهای از جواهرات باارزش است.
هوش مصنوعی: راست گویی از آن کسی است که در بخشندگی و فراوانی، از طرف شاه مهربان و دادگر کمک میگیرد.
هوش مصنوعی: شاه عادل و بزرگ که به واسطه بخششهایش، دنیا را پر از نعمت کرده است.
هوش مصنوعی: صدا و نام او همچون بشارت پیروزی، به گوش مظلومان نزدیک است.
هوش مصنوعی: در مورد نسبت کمالات آسمان، پایین و بالای آن نسبت به هم متفاوت است.
هوش مصنوعی: شهرت و موفقیت او در هر ساعت و لحظه مانند ماهی که در سفر است، در سرتاسر جهان پراکنده و شناخته شده است.
هوش مصنوعی: ظلمت، نشانهی ظلم است، همانطور که روشنی صبح پردهای را کنار میزند.
هوش مصنوعی: ای آن که قدرت تو مثل حلقهای در چرخ دنیا به دور خود میچرخد و خلوتگاه تو همیشه از بیرون بینهایت است.
هوش مصنوعی: هیچ رأیی در پس پرده غیبت وجود ندارد که خبر آن به تو رسیده باشد.
هوش مصنوعی: تلاش و کوشش تو در یاری رساندن به مردم، همچون مراحل و درجات عمر انسان است.
هوش مصنوعی: خاک پای تو به خاطر مقام و ارزش تو از صد هزار تاج و تخت باارزشتر است.
هوش مصنوعی: آن مرغی است که در آسمان زندگی میکند و زیر پرش در بیضهاش قرار دارد.
هوش مصنوعی: هر جا که تو حرکت کنی، بخت هم مانند بندگانش به دنبالت میآید.
هوش مصنوعی: خشم و قهر تو مانند آتش است که با شدت و حجم هفت دوزخ میسوزاند و حتی جرقههای آن هم خشونت و قدرت تو را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: احسان و لطف تو به قدری گسترده و زیاد است که میتوان آن را با تمام وسعت هفت دریا مقایسه کرد.
هوش مصنوعی: هر شب، نگاه بلندپروازی تو به ستارههای آسمان میافتد.
هوش مصنوعی: مدتی است که من در انتظار نگاه مهرآمیز شما هستم و امیدوارم که محبت و توجه شما شامل حال من شود.
هوش مصنوعی: ای شهریار، به این نگرش نکن که امروز شعر من در دنیا معروف شده است.
هوش مصنوعی: به تماشای این نگاه کن که در نظر من، شعر به رغم اینکه هنری است، نقصی محسوب میشود.
هوش مصنوعی: چشم انسان گاهی شکل ماه را به صورت نعل میبیند و گاهی به شکل سپر، این نشاندهنده تاثیر زاویه دید و شرایط نوری بر درک ما از اشیاء است.
هوش مصنوعی: پشت مقام و جایگاهات مثل یک سپر عمل کن، زیرا حسودان مانند نعل پشت سپر هستند و همیشه در پی آسیب رساندن به تو هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر چه خواهیکنیکه حکم تراست
زآنکه حکمت ورای چون و چراست
تا زمین زیر گنبد خضراست
بی جهانیان جهان نیاید راست
طفل اشکم مدام در نظر است
چه توان کرد؟ پارهٔ جگر است
میرود یار و مدعی از پی
خوب و زشت زمانه در گذر است
نیکویی کن شها که در عالم
نام شاهان به نیکویی سمر است
یک صحیفه ز نام نیک ترا
بهتر از صد خزانه گهر است
هیچ نعمت چو زندگانی نیست
به خوشی نزد هر که جا نور است
منم آن کسی که زندگانی من
بی تو از روز مرگ تلخ تر است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.