با بتی تا بطی از باده ناب است مرا
گاه پیرانه سری عهد شباب است مرا
گوش تا گوش جهان گر شودم زیر نگین
چشم بر گوشه آن چشم خراب است مرا
هست از کثرت جوشیدن دریای جنون
داغهائی که به دل همچو حباب است مرا
بی مه روی تو، اختر شمرم تا به سحر
شب هجر تو مگر روز حساب است مرا
رنگ خونابه دهد بوی جگر سوختگی
بسکه دل ز آتش جور تو کباب است مرا
مایه زندگی امروزه دورنگی گر نیست
بیدرنگ از چه سوی مرگ شتاب است مرا
چشم من در پی دارائی اسکندر نیست
چشمه آب خضر همچو سراب است مرا
نقشهائی که تو در پرده گیتی نگری
همه چون واقعه عالم خواب است مرا
چکنم گر نکنم زندگی طوفانی
چون به یک چشم زدن خانه بر آب است مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تلخی عالم ناساز شراب است مرا
تری بدگهران عالم آب است مرا
تا ازان روی عرقناک، نظر دادم آب
آب حیوان به نظر موج سراب است مرا
لب به دریوزه می تلخ نسازم چون جام
[...]
با تمنای تو بسیار حساب است مرا
درس دل خوانده ام،آیینه کتاب است مرا
از گلستان خمارم گل مستی خندد
دل دیوانه مگر جام شراب است مرا
چشم تر بی تو سرانجام مرا می داند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.