گنجور

 
اسیر شهرستانی

با تمنای تو بسیار حساب است مرا

درس دل خوانده ام،آیینه کتاب است مرا

از گلستان خمارم گل مستی خندد

دل دیوانه مگر جام شراب است مرا

چشم تر بی تو سرانجام مرا می داند

سرآرام به بالین حباب است مرا

خنده ها از گل همراهی دشمن دارم

با عزیزان چه حساب و چه کتاب است مرا

دل آیینه؟ غفلت چه کند

مزد آگاهی من دفتر خواب است مرا

آرزو بتکده جلوه بیگانگی است

می کنم از تو سؤالی چه جواب است مرا

از تمنای لبت بزم شرابی دارم

آه پر حسرت من دود کباب است مرا

 
 
 
صائب تبریزی

تلخی عالم ناساز شراب است مرا

تری بدگهران عالم آب است مرا

تا ازان روی عرقناک، نظر دادم آب

آب حیوان به نظر موج سراب است مرا

لب به دریوزه می تلخ نسازم چون جام

[...]

فرخی یزدی

با بتی تا بطی از باده ناب است مرا

گاه پیرانه سری عهد شباب است مرا

گوش تا گوش جهان گر شودم زیر نگین

چشم بر گوشه آن چشم خراب است مرا

هست از کثرت جوشیدن دریای جنون

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه