گنجور

حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۱ - نیایش و عرض شکوی

 

پرتو روی تو را نیست جهان پرده دار

امتلأ الخافقین شارق ضوء النهار

ای من و بهتر ز من، بندهٔ فرمان تو

گر دل و گر دین بری، این لنا الاختیار؟

عالم اگر دشمن است چون تو پناهی چه غم؟

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۲۸ - در منقبت حضرت امیر مومنان علیه السلام و آرزوی نجف اشرف

 

می رسدم از سخن رایت جم داشتن

مشرق و مغرب زمین، زیر قلم داشتن

لایق شان من است، مژده به انصاف ده

نوبت شاهی زدن، خامه علم داشتن

لفظ و معانی بود، زیر رکابم روان

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - در مدح امیر مؤمنان علیه السلام

 

دل فلک معنوی است، عقل رصددان او

داغ محبت بود اختر تابان او

ابجد عشق و ولاست حکمت اشراقیان

والی یونان بود طفل دبستان او

ناقهٔ لیلی تن است نالهٔ زارش جرس

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۹۱

 

خامه فروهشته بود، آیت تنزیل را

باز دمیدن گرفت، صور سرافیل را

حجت ناطق منم، کوری دعوی گران

تیغ زبانم گرفت، خطه تخییل را

چون عرق افشان شود، کلک گهر ریز من

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱

 

سر خط تعلیم شد، شیوه استاد را

کلک کهن مشق من، تیشهٔ فرهاد را

هر سر موی من است، اینکه به میدان عشق

سینه به نشتر دهد، دشنه فولاد را

بر رخ گلرنگ تو، منت پیمانه نیست

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۱

 

بلبل و پروانه را عشق گریبان گرفت

این ره بزم، آن یکی، راه گلستان گرفت

تیره شبستان دهر، جای نشستن نبود

دامن جان مرا، صحبت جانان گرفت

جور جهان می شود، قسمت خونین دلان

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۳

 

صور قیامت دمید، نالهء مرغان صبح

پردهٔ دل ها درید، چاک گریبان صبح

عاشق بیدار یافت دولت دیدار را

دیدهٔ بیدار برد، فیض گلستان صبح

چون دم عیسی دهد، مرده دلان را حیات

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۸

 

ای نمک حسن تو، شور نمکدان عشق

زلف خم اندر خمت، سلسه جنبان عشق

ناز تو یک سو فکند پرده ی انکار را

می چکد از دامنت خون شهیدان عشق

شورش محشر دمید از دل دیوانه ام

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۰

 

زلف پریشان نهد، سلسله بر پای عشق

بندد گر کوته است، از پر عنقای عشق

دایرهٔ آسمان، زاویهٔ خاکدان

تنگ تر از نقطه ای ست در بر پهنای عشق

چاکتر از جیب ماست سینهٔ سینای دل

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۲۲ - در وصف خامهٔ خود

 

خامهٔ مشکین من، تا شده معنی طراز

کرده جهان سخن، تنگ به دانشوران

سر نتواند فراخت، حاسد برگشته بخت

خامه مرا در بنان، تیر بود درکمان

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۴۵ - قطعه

 

ای مژه و غمزه ات، صفدر صاحب قران

خود شکافد به تیغ، درع دَرَد با سنان

منّت سرو قدت، فصل بهار خطت

بار نهد بر زمین، ناز کند بر زمان

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۴۷ - قطعه

 

دوش دلم چون کشید خنجر آه از قراب

پشت حواصل پدیدگشت ز پر عقاب

کین فلک مهر شد، از نفس پاک من

ترک سمن چهر شد، هندوی مشکین نقاب

داور رومی به شب، تیغ کشید از غضب

[...]

حزین لاهیجی
 
 
sunny dark_mode