گنجور

 
حزین لاهیجی

دوش دلم چون کشید خنجر آه از قراب

پشت حواصل پدیدگشت ز پر عقاب

کین فلک مهر شد، از نفس پاک من

ترک سمن چهر شد، هندوی مشکین نقاب

داور رومی به شب، تیغ کشید از غضب

بر سپه زنگ بُرد حملهٔ افراسیاب

رایت پیکار زد، خسرو خاور زمین

برق به کهسار زد، خیمهٔ زرّین طناب

آیت آتوا الزکاه از صحف پاک خواند

سیم کواکب فشاند خسرو صاحب نصاب

گلخن نمرود را، دود نشست از صعود

آتش بی دود را، داد فلک التهاب

برقع مشکین پرند، شاهد گیتی گشود

مهر به گردش فکند، ساغر لعل مذاب

لیلی شب راکه بود، در بر یرقان کبود

غازه به رخساره زد، ماشطهٔ آفتاب

کلک نواساز رفت، بر سر رامشگری

پیر خرد باز رفت، بر سر عهد شباب

باربدی پرده را، دید به هنجار نیست

خسرو دل شد خجل، زین روش ناصواب

زخمه به هر سان زدم، بر رگ تار نفس

نغمه به سامان نگشت، کام نشد ذوق یاب

نفحه روح القدس، در دل افسرده ام

پرده سرایی گرفت، این متعالی خطاب

کای گهر افروز دل، تیره چرایی چنین؟

محفل شمع چگل، روشن و تو در حجاب

شانه رقم را بکش، از دل صد چاک خویش

طرّه انفاس را، چند دهی پیچ و تاب؟

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
منوچهری

بر کف من نه نبید، پیشتر از آفتاب

نیز مسوزم بخور، نیز مریزم گلاب

میزدگان را گلاب باشد قطرهٔ شراب

باشد بوی بخور، بوی بخار کباب

امیر معزی

تا که ز حُوت آمدست سوی حَمَل آفتاب

گوهر سفته است خاک صندل سوده است آب

بر سر گل بلبل است بر لب طوطی شراب

در گلوی فاخته است ساخته چنگ و رباب

مجیرالدین بیلقانی

یا سید المکرمات بابک خیرالمآب

کفی مغیث الوری کفک فی کل باب

ای به صفا برده گوی سایه تو ز آفتاب

زهره زهره شد ز آتش تیغ تو آب

جودک یوم العطا بأسک یوم العذاب

[...]

خاقانی

زد نفس سر به مهر صبح ملمع نقاب

خیمهٔ روحانیان کرد معنبر طناب

شد گهر اندر گهر صفحهٔ تیغ سحر

شد گره اندر گره حلقهٔ درع سحاب

صبح فنک پوش را ابر زره در قبا

[...]

مشاهدهٔ ۵ مورد هم آهنگ دیگر از خاقانی
اثیر اخسیکتی

در تتق ابر شد، باز رخ آفتاب

همچو بناگوش یار در خم زلف بتاب

مهر سیه پیرهن ابر سپید پریش

هندوی کافور موی ترک معنبر نقاب

خانقه صوفیان بر گه ز بس اقحوان

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از اثیر اخسیکتی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه