گنجور

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴

 

جهان و هر چه درو هست پایدار نماند

بیار باده، که عالم بیک قرار نماند

غنیمتی شمر، ای گل، نوای عشرت بلبل

که برگ ریز خزان آید و بهار نماند

تو مست باده نازی، ولی مناز، که آخر

[...]

هلالی جغتایی
 

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۷

 

ز سوز سینه کبابم، ز سیل دیده خرابم

تو شمع بزم کسانی و من در آتش و آبم

مرا عقوبت هجر تو بهتر از همه شادیست

تو راحت دگران شو، که من برای عذابم

بدیگران منشین و بجان من مزن آتش

[...]

هلالی جغتایی
 

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۲

 

بخاک من گذری کن، چو در وفای تو میرم

که زنده گردم و بار دگر برای تو میرم

نهادم از سر خود یک بیک هوی و هوس را

همین بود هوس من که: در هوای تو میرم

دل از جفای تو خون شد، روا مدار که عمری

[...]

هلالی جغتایی
 

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۶

 

چو بخت نیست که شایسته وصال تو باشم

بصبر کوشم و خرسند با خیال تو باشم

بعشوه زلف گشودی، بچهره خال فزودی

اسیر زلف تو گردم، غلام خال تو باشم

کمال فضل بتحصیل عاشقیست، خوش آن دم

[...]

هلالی جغتایی
 

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۸

 

مرا چه زهره که گویم: غلام روی تو باشم؟

سگ غلام غلام سگان کوی تو باشم

اگر به سوی تو گاهی کنم ز دور نگاهی

هنوز بر حذر از نازکی خوی تو باشم

چو سر عشق تو گفتن میان خلق نشاید

[...]

هلالی جغتایی
 

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۸

 

کدام صبح سعادت بود مبارک ازینم؟

که در برابرت آیم، صباح روی تو بینم

زهی مراد! که عاشق هلاک روی تو گردد

مراد من همه اینست، من هلاک همینم

گهی که سر بنهم بر زمین بپیش سگانت

[...]

هلالی جغتایی
 

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۰

 

خراب یک نظر از چشم نیم خواب توایم

بحال ما نظری کن، که ما خراب توایم

سؤال ما بتو از حد گذشت، لب بگشا

که سالهاست که در حسرت جواب توایم

چه حد آن که توانیم هم عنان تو شد؟

[...]

هلالی جغتایی
 

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۳

 

بخون نشست دلم، خار غم خلیده خلیده

بسیل داد مرا خون دل چکیده چکیده

براه عشق فتادم ز پا، دویده دویده

بجور خوی گرفتم ستم کشیده کشیده

تو نور چشم منی، جا درون دیده من کن

[...]

هلالی جغتایی
 

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۷

 

اگر بلطف بخوانی وگر بجور برانی

تو پادشاهی و ما بنده توایم، تو دانی

ترا، اگر چه نیاز کسی قبول نیفتد

من از جهان بتو نازم که نازنین جهانی

بهر کسی که نشستی مرا بخاک نشاندی

[...]

هلالی جغتایی
 
 
sunny dark_mode