گنجور

حاشیه‌گذاری‌های عبدالکریم میق رحیمی

عبدالکریم میق رحیمی

عصای مشت خاک من نشد جولان آهویی

که همچون سرمه در چشم غزالان ناز میکردم

به نگر من بهتر مینماید تا ...بر چشم دو عالم

چون در مصرعه اول هم آهو آمده و غزال هم طیف خاصی از زیبا رویان آهو چشم را به کنایه هدف میگیرد.

راز چشم مست خوبان کس نمیداند چو ما

روزگاری این غزالان را شبانی کرده ایم

و نیز استاد سراهنگ که خودمنیز بیدل شناس آگاهی بودند این بیت را به همی صورت خوانده اند.

عصای مشت خاک من نشد جولان آهویی

که همچون سرمه در چشم غزالان ناز میکردم


عبدالکریم میق رحیمی در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۳۲ دربارهٔ وطواط » غزلیات » شمارهٔ ۱۰:

زان پاره ، پاره پاره شود مر مرا جگر

زان خیره ، خیره خیره شود چشم خون فشان

 

sunny dark_mode