گنجور

 
وطواط

مفخر ملک عرصهٔ عالم

گوهر تاج گوهر آدم

شاه غازی علاء دولت و دین

آن فلک حشمت ستاره حشم

شهریاری ، که طبع بازل او

گردن فقر بشکند بکرم

کامگاری ، که دست فایض او

دامن آز پر کند ز درم

آن بهر جای پیشوای ملوک

و آن بهر وقت مقتدای امم

آنکه هستش فلک ز خیل عبید

و آنکه هستش ملک ز خیل خدم

حشمتش در زمانه بوده قدیم

همتش بر ستاره سوده قدم

بهمه چیز فعل اوست مشار

بهمه علم ذات اوست علم

ناصح از مهر او قرین نشاط

حاسد از کین او ندیم ندم

ای مطاعی ، که بهر خدمت تو

بسته زاد از زمین میان قلم

وی شجاعی تست کیمیای وجود

کوشش تست توتیای عدم

سد امن تو بسته راه بلا

تیر عدل تو خسته جان ستم

کرده مر علم را و علم را

طبع تو شاد و صنع تو خرم

داده مر دوست را و دشمن را

لطف تو سور و قهر تو ماتم

خاک در دست نیک خواه تو زر

نوش در کام بدسگال تو سهم

تا دلی را دهد زمانه سرور

تا رخی را کند ستاره دژم

نیک خواه تو باد یار نشاط

بدسگال تو باد جفت الم

شخص هر تو سنی ز سهم تو رام

پشت هر گردنی بپیش تو خم

با دل تو همیشه شادی جفت

با کف تو همیشه رادی ضم

دشمن تو غمین و طبع تو شاد

دولت تو فزون و خصم تو کم

چون زمان بندهٔ تو گیتی نیز

چون زمین چاکر تو گردون هم

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
رودکی

از تو خالی نگارخانهٔ جم

فرش دیبا فگنده بر بجکم

عنصری

از گهر گرد کردن بفخم

نه گهر چید هیچکس نه درم

مسعود سعد سلمان

نیست گشت از هوای خود عالم

جز به مدح تو بر نیارد دلم

حشمتت در جهان فکند آواز

همتت بر فلک نهاد قدم

محمدت را ستوده رای تو جفت

[...]

مشاهدهٔ ۵ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
ابوالفرج رونی

موکب جشن خاص شاه عجم

اندر آمد به ساحت عالم

چتر میمون ماه پیکر او

سایه گسترده بر بنی آدم

پی آن بر ملک مبارک باد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابوالفرج رونی
سنایی

دوش چون صبح بر کشید علم

شد جهان از نسیم او خرم

روشنی آمد از عدم به وجود

تیرگی از وجود شد به عدم

شب دیجور شد ز روز جدا

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۱۳۳ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه