خسرو ملک بخش کشور گیر
که ز خلقش بعدل نیست نظیر
خسرو شرق ، کز سر تیغش
هست دشمن همیشه جفت نفیر
قصر مجد و شرف بدوست رفیع
چشم فضل و هنر بدوست قریر
خدمتش عهده وضیع و شریف
حضرتش کعبهٔ صغیر و کبیر
نه چو قدرش علو شمس و قمر
نه چو خلقش نصیب مشک و عبیر
همتش هست همچو چرخ بلند
فکرتش هست همچو بدر منیر
نیست جز عین صدق و صورت حق
هر چه لفظش همی کند تقریر
نیست جز عقد درو عقدهٔ سحر
هر چه دستش همی کند تحریر
زرد روی و نحیف تن گشته
دشمن دولتش چو زر و زریر
خسرو حق تویی ، که نیست ز خلق
مثل تو جمله بخش و حمله پذیر
هر چه بخشند بحر و کان در عمر
هست در جنب بخشش تو حقیر
بیضهٔ مملکت ز تست مصون
روضهٔ مکرمت ز تست نضیر
طبع بیندهٔ تو وقت خطر
مطلع گشته بر قلیل و کثیر
همت تو ز روی رفعت قدر
برده بر گوشهٔ سپهر سریر
وقت بخشش ز دست مکرم تو
بحر قلزم همی خور تشویر
شرع گشته بحشمت تو قوی
ملک گشته بصحبت تو خطیر
جز بحکم تو در بروج فلک
هیچ کوکب نکرده عزم مسیر
چرخ در بند قدر تو چو زمین
بحر در پیش قدر تو چو غدیر
هر چه تدبیر تو بود در ملک
پس تدبیر تو رود تقدیر
چون ز تف خدنگ و شعلهٔ تیغ
عرصهٔ حربگه شود چو سعیر
عیش هر صفدری شود چو شرنگ
روی هر پردلی شود چو زریر
تیغ هندی بسوی مرگ دلیل
رمح خطی بصوب حرب صفیر
در چنین حربگه بدوزی تو
دل دشمن بنوک نیزه و تیر
بحمیم و نعیم دشمن و دوست
کین و مهرت شود نذیر و بشیر
روزه بگذشت و روز عید رسید
قصد عشرت کن و نبیذ بگیر
تو قرین سرور و لهو و زرشک
دشمن تو قرین کرم و زحیر
بندهٔ حضرت تو خرد و بزرگ
سفرهٔ خدمت تو میر و وزیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر وصف خسرو ملک است، او را به خاطر عدالت و بخششهای بیمانندش ستایش میکند. خسرو به عنوان پادشاهی بزرگ و با شخصیت توصیف شده که در شرق و غرب دشمنانی دارد. قصر او نماد عظمت و شرف است و هرکسی از خدمت به او افتخار میکند. همت و تفکر او به بلندای آسمان و روشنی ماه است. او با صداقت و حقیقت زندگی میکند و دستش همیشه در بخشش و کمک به دیگران است. در این شعر، خسرو به عنوان تنها فردی که میتواند کشور را در کنار شجاعت و عقل خود مدیریت کند، معرفی شده و مقایسههایی با خورشید و دیگر اجرام آسمانی به کار رفته است. در پایان، دعوتمند به جشن و شادی در روز عید شده و تأکید میشود که او باید به جشن و خوشحالی بپردازد.
هوش مصنوعی: خسرو، پادشاهی است که کشور را در اختیار دارد و مانند او از نظر انصاف و عدالت در میان مردم وجود ندارد.
هوش مصنوعی: خسرو شرق، کسی است که دشمنان همیشه از تند و تیز بودن کارهای او وحشت دارند و نمیتوانند از او فرار کنند.
هوش مصنوعی: کاخ عظمت و افتخار به او تعلق دارد و چشمهای نیکویی و هنر نیز به او مینگرند.
هوش مصنوعی: خدمت به او بر عهده همه است، چه افراد عادی و چه افراد مهم. او همانند کعبه، مرکز توجه و احترام است.
هوش مصنوعی: نه به اندازهی بلندیاش به خورشید و ماه شباهت دارد، و نه به خاطر خلقتش به عطر و بوی خوش مشک و عبیر تعلق دارد.
هوش مصنوعی: ارادهاش به اندازهی یک چرخ بزرگ است و فکرش همچون ماه روشن و درخشان میباشد.
هوش مصنوعی: هر چیزی که با کلام توصیف میشود، تنها یک واقعیت خالص و تجلی از حقیقت است.
هوش مصنوعی: هیچ چیزی جز پیوندی که گرههای سحر را باز کند وجود ندارد؛ هر چیزی که او به دست میآورد، به نوعی نوشتار و ثبت میشود.
هوش مصنوعی: چهرهاش زرد و تنش لاغر شده و دشمنیاش به مانند زر و زرین است.
هوش مصنوعی: تو بهترین و برترینی، که در میان همهی مردم هیچکس به پای تو نمیرسد؛ آدمی هستی که در generosity و پذیرش مهمانان، بینظیری.
هوش مصنوعی: هر چه که دریا و معادن در طول زندگی داشته باشند، در برابر بخشش و مهربانی تو ناچیز و کوچک است.
هوش مصنوعی: مملکت به خاطر وجود تو از خطرات در امان است و باغ کرامت و بزرگواری تو مشابهی ندارد.
هوش مصنوعی: اگر زمانی خطر پیش آید، طبیعت بینندهٔ تو بر همه چیز، چه کم و چه زیاد، آگاه میشود.
هوش مصنوعی: همت و تلاش تو به قدری بلند است که بر قلهٔ آسمان، جایگاه ویژهای یافتهای.
هوش مصنوعی: در هنگام بخشش تو، بزرگوار، حتی دریای وسیع هم به اندازه یک قطره به حساب میآید.
هوش مصنوعی: قانون و موازین به خاطر عظمت تو استوار و محکم شده و کشور به دلیل وجود تو در جمع افراد مهم و تأثیرگذار قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: جز به فرمان تو در آسمانها هیچ ستارهای قصد سفر نکرده است.
هوش مصنوعی: اگر چرخ فلک مانند زمین به تو وابسته است، پس در برابر تو مثل دریا به غدیر است.
هوش مصنوعی: هر چیزی که در تلاش و برنامهریزی تو برای زندگیات وجود دارد، سرانجام باید بپذیری که سرنوشت و تقدیر فراتر از آن است و راه خودش را میرود.
هوش مصنوعی: وقتی که آتش و تیر به میدان جنگ میرسند، اوضاع به شدت ملتهب و خطرناک میشود.
هوش مصنوعی: زندگی هر کسی که در دلش غم باشد، مانند شرنگ میشود و حال و روز هر دلی که به عشق ناکام باشد، مانند زریر میشود.
هوش مصنوعی: تیغ هندی نمایانگر مرگ است و در حالی که تیرکمان به سمت جنگ نشانه میگیرد.
هوش مصنوعی: در این جنگ و نبرد، تو میتوانی دل دشمن را با نیزه و تیر بزنید و آسیب برسانید.
هوش مصنوعی: من در وضعیت ناآرامی و آرامش هستم، دشمن و دوست هر دو در کنار هم هستند. عشق و نفرت میتواند نشانهای باشد برای خبر دادن از خوشحالی و نگرانی.
هوش مصنوعی: ماه روزه گذشت و روز عید فرارسید. حال وقت شادی و خوشگذرانی است، بنابراین بیفت به نوشیدن!
هوش مصنوعی: تو با شادی و لذت همراهی، در حالی که حریف تو در برگزاری بخشش و خستگی است.
هوش مصنوعی: من در حضور تو، چه کوچک و چه بزرگ، بنده و خدمتگزاری هستم که برای خدمت به تو آمادهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وقت شبگیر بانگ نالهٔ زیر
خوشتر آید به گوشم از تکبیر
زاری زیر و این مدار شگفت
گر ز دشت اندر آورد نخجیر
تن او تیر نه، زمان به زمان
[...]
دل و دامن تنور کرد و غدیر
سرو و لاله کناغ کرد و زریر
ای زده تکیه بر بلند سریر
بر سرت خز و زیر پای حریر
شاعر اندر مدیح گفته تو را
که «امیرا هزار سال ممیر»
ملک را استوار کردهستی
[...]
خواجه بوسعد عمدة الملکی
همچنین سالها بمانی دیر
عقل را دانش تو گیرد دست
آز را بخشش تو دارد سیر
عدل را ظلم خواست کرد تباه
[...]
نه در آید به ذات او تغییر
نه قلم وصف او کند تحریر
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.