گنجور

 
وحشی بافقی

چو وحشی سر به زانو دوش بودم در خیال تو

که شبها چیست شغلت ، در کجایی، کیست پهلویت

دراین اندیشه خفتم دیدمت در خلوتی تنها

قدح در دست و می درسر، صراحی پیش زانویت

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode