میکشم زان تند خو گر صد تغافل میکند
دیگری باشد کجا چندین تحمل میکند
میکند فریاد بلبل از کمال شوق باد
غنچه گویا خندهای در کار بلبل میکند
بر رخ چون زر سرشک همچو سیمم دید و گفت
این گدا را بین که اظهار تجمل میکند
زلف او دل برد و کاکل در پی جانست وای
کانچه با جانم نکرد آن زلف، کاکل میکند
میکند بی نوگلی خونابهٔ دل در کنار
در چمن وحشی چنین دامن پر از گل میکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به احساسات عمیق و دردهای عاشقانه خود اشاره میکند. او از تحمل رنج ناشی از عشق میگوید و به تندی و زودجوشی معشوق اشاره میکند. بلبل، به خاطر شوقی که دارد، فریاد میزند و گلها در این میان در حال خندیدن به این شوق هستند. شاعر از زیبایی و تجمل ظاهری خود میگوید و دلی پردرد را هم به تصویر میکشد. زلف محبوبش، او را محصور کرده و باعث میشود که احساساتی بینظیر و دردناک در او بوجود آید. در نهایت، او نارضایتی و رنجش خود را از عشق بیان میکند که حتی در درون چمنزاری پر از گل، حس تنهایی و درد را احساس میکند.
هوش مصنوعی: اگر او با رفتار تند خود مرا آزار دهد، حتی اگر دیگران به من بیتوجهی کنند، دیگر قادر به تحمل این همه نخواهم بود.
هوش مصنوعی: بلبل به خاطر شوق و شادیاش صدای بلندی میزند و به نظر میرسد که غنچه نیز با این حالتی که بلبل دارد، در حال خندیدن است.
هوش مصنوعی: او با چهرهای که همچون طلا میدرخشد و اشکهایی مانند نقره دارد، به من نگاه کرد و گفت: «ببینید این درویش چگونه لباس تجملاتی بر تن کرده است.»
هوش مصنوعی: موهای او دل مرا ربوده و دستههای آن به دنبال جان من است. وای از آنچه که آن زلف با جانم کرد، این دستهها نیز همان کار را میکنند.
هوش مصنوعی: دلbroken با غمهایش در کنار درختان چمن وحشی، دامنش را پر از گلهای زیبا میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
تاج دین و دولت ای صدری که گرد موکبت
دیده افلاک و انجم را مکحل میکند
کلک دولتپرورت روحالامینی دیگر است
لاجرم هردم هزاران وحی منزل میکند
لفظ معنی پرورت گر آسمان داد نیست
[...]
ماه من مشک سیه در دامن گل می کند
سایبان آفتاب از شاخ سنبل می کند
گرچه از روی خرد دور تسلسل باطلست
خطّ سبزش حکم بر دور تسلسل می کند
هرگز از جام می لعلش نمی باشد خمار
[...]
باز پیک عاشقان فرّاشی گل می کند
بلبل از سودای گل فریاد و غلغل می کند
چشم صاحبدل نظر چون بر رخ گل میکند
از جمال گل قیاس حال بلبل میکند
هر کرا چون کوهکن بار غم از شیرینلبی است
لاجرم گر کوه غم باشد تحمل میکند
پاکبازان از صفا آیینهاند و مدعی
[...]
در دل من گر دمی آن ماه منزل میکند
تا رود بیرون هزاران رخنه در دل میکند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.