المنةلله که شب هجر سر آمد
خورشید وصال از افق بخت برآمد
سد شکر که زنجیری زندان جدایی
از حبس فراق تو سلامت بدرآمد
شد نوبت دیدار و زدم کوس بشارت
یعنی که دعای سحری کارگر آمد
جان بود ز هجر تو مهیای هزیمت
این بود که ناگاه ز وصلت خبرآمد
بیخود شده بود از شعف وصل تو وحشی
زو درگذر ار او به درت دیرتر آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر دربارهی پایان دوران انتظار و جدایی است. شاعر ابراز خوشحالی میکند که شب هجر به پایان رسیده و خورشید وصال طلوع کرده است. او به شادی و شکرگزاری میپردازد که زنجیر جدایی از بین رفته و فرصت دیدار فراهم شده است. شاعر احساس میکند که دعای سحرگاهیاش مؤثر بوده و ناگهان خبر وصال به او رسیده است. او در نهایت از شادی وصال به بلاهت میافتد و میگوید که اگر کسی دیر به وصال برسد، از شدت خوشحالی نمیتواند خود را کنترل کند.
هوش مصنوعی: شکر خدا که شب جدایی پایان یافت و خورشید رسیدن از افق خوشبختی نمایان شد.
هوش مصنوعی: درد جدایی از تو مانند زنجیری است که در زندان حسرت به من بسته شده، اما حالا از این حبس رهایی یافتهام.
هوش مصنوعی: زمان ملاقات رسید و من نوای خوش خبر را نواختم، یعنی دعاهایی که در سحر داشتیم، مؤثر واقع شد.
هوش مصنوعی: جان من به خاطر دوری تو آمادهی از دست رفتن شده بود و ناگهان خبر رسید که به دیدارت میآیم.
هوش مصنوعی: شخصی به شدت از خوشحالی و شگفتی به خاطر ملاقات تو از خود بیخود شده بود. اگر او دیرتر به در تو رسید، از او فاصله بگیر.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
تا ز آمدن دوست بر من خبر آمد
گوئی سرم از ناز بخورشید برآمد
چون شاخ گلی بودم پیوسته بی بار
بر من ز گل شادی پیوسته برآمد
روزی همه درد و غم مردم بسر آید
[...]
سلطان جهان در کف پیری شده عاجز
تدبیر شدن کن تو که چون شست درآمد
روزت بنماز دگر آمد بهمه حال
شب زود درآید که نماز دگر آمد
بیچاره تن من که ز غم جانش برآمد
از دست بشد کارش و از پای درآمد
هرگز به جهان دید کسی غم چو غم من
کز سر شودم تازه چو گویم به سر آمد
آن داد مرا گردش گردون که ز سختی
[...]
در راه مرادی صنمی در گذر آمد
رفتار چنان ماه مرا در نظر آمد
شوخی شکری سروقدی قحبککی چست
کز حسن ز خورشید بسی خوبتر آمد
در پیش وی استادم و راهش بگرفتم
[...]
بدرود شب دوش که چون ماه برآمد
ناخوانده نگارم ز در حجره درآمد
زیر و زبر از غایت مستی و چو بنشست
مجلس همه از ولوله زیر و زبر آمد
نقلم همه شد شکر و بادام که آن بت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.