شکست گر دلت از کس مرنج ای عاقل
از آنکه خانه حق میشود شکست چو دل
همیشه لازمه زندگیست کوشش و کار
به دهر بهره ز هستی نمیبرد کاهل
کمال و فضل ز علم است و معرفت ای دوست
کسی کمال و فضیلت نخواهد از جاهل
درخت خشک ز سعی و عمل ثمر ندهد
مکن تلاش و حذر کن ز سعی بیحاصل
شود همیشه چو مرآت مقتبس از شمس
اگر غبار کدورت ز دل شود زایل
اگر به قدرت خود پی برد دمی انسان
زند چو بحر خروشنده موج بر ساحل
شوی مقرب درگاه کبریا وحدت
اگر که پاک شود لوحه دلت از غل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
دو لب چو نار کفیده دو برگ سوسن سرخ
دو رخ نار شکفته دو برگ لالۀ لال
طمع ندارم ازین پس زخلق جاه و محل
مگر به خالق و دادار خلق عز و جل
حرام را چو ندانستمی همی ز حلال
چو سرو قامت من در حریر بود و حلل
به طبع رفت به زیرم همی جهان جهان
[...]
خجسته بادا بر خواجه عمید اجل
خجسته عید رسول خدای عزوجل
عماد ملک و ملک بوالفرج مفرج غم
که هم عماد جلالست و هم عمید اجل
اساس نصرت نصربن رستم آن که به دوست
[...]
دهانت، ای اغل، گنده ریش، گنده بغل
همی کند همه شب گوه سگ بدندان حل
همه جهان زره کون همی ریند و تو باز
گه از دهان ریی و گه ز کون و گه ز بغل
بپیش شاه چنانی که پیش آدم دیو
[...]
هزار منت و شکر خدای عز و جل
که سوی صدر خرامید باز صدر اجل
امام مشرق و مغرب قوام دین خدای
ابوالفتوح محمد سپهر مجد دول
گزیده طالع و طلعت ستوده سیرت و طبع
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور ثبت نام کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.