گنجور

 
واعظ قزوینی

چو شرح حال شهیدان او رساله شود

تمام خون شفق، سرخی مقاله شود

چنان زپا نفتادم که گردمش در بزم

ز دور چرخ اگر خاک من پیاله شود

پی نظاره چو باران بر روی هم ریزند

چو خط بدور مه عارض تو هاله شود

شکستگی است نشانی درست کامل را

شراب زرد کند چهره، چون دو ساله شود

دهد ز کیسه فکر معاش، تنخواهش

اگر به خاطر واعظ غمی حواله شود

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode