گنجور

 
واعظ قزوینی

تند خویی مرد را بیقدر در عالم کند

باده از جوشیدن بسیار، خود را کم کند

سر برون آورد عکس از روزن آیینه گفت:

فیض صحبت میتواند سنگ را آدم کند!

قامت از پیری نگردد اهل غیرت را دوتا

پشت مردان را، تواضع پیش دونان خم کند

بسکه ترسیده است چشمم، ز آشناییهای خلق

آشنایی زخم من مشکل که با مرهم کند

پاک بینی شیوه خود کن، که فیض چشم پاک

در سرای خسروان آیینه را محرم کند

نیست سست و سخت دنیا قابل شادی و غم

واعظ ما گریه بر خود، خنده بر عالم کند