گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
واعظ قزوینی

از سعی تیشه، چون دل فرهاد نشکند؟

آن دل شکسته باد، کز امداد نشکند!

عشق مرا چه غم ز دهن خوانی رقیب

سیمای آتش از دم حداد نشکند

پشتم خمید و، عشق خداداد او بجاست

از پیچش ورق خط استاد نشکند

گر سر کند ز سنگدلیهای او سخن

سخت است اینکه خامه فولاد بشکند

واعظ چه گل ز عشق تو چیند، که هر نفس

خار غمیش، در دل ناشاد نشکند؟!

 
sunny dark_mode