سوی قبرستان گذاری کن، که خوش بوم و بریست
سبزه هر سو خط یاری گل رخ سیمین بریست
بسکه پربار از گل صدرنگ حسرت گشته است
سر نهاده بر زمین، در هر قدم شاخ زریست
هر طرف آرامگاه شاه دامادیست شوخ
هر قدم گردک سرای نو عروس دلبریست
هر قدم در دانه ها از بس بخاک افتاده اند
چشم دل گر واکنی، هر جاده عقد گوهریست
گوش هوش مردمان از پنبه غفلت پر است
ورنه هر نعشی بدوشی، واعظی بر منبریست
بر جنون دل نهادان جهان بی بقا
هر مزار نوگلی از سبزه تر محضریست
ای که دایم میکنی جان از پی زر یافتن
عبرتی زین کاخ ویرانت، به از گنج دریست
کرد واعظ ذکر مرگ و، فکر مرگ اما نکرد
پیش او مردن حق، اما از برای دیگریست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف قبرستان و مفاهیم زندگی و مرگ میپردازد. شاعر با تصویرسازی از زیبایی و سرسبزی اطراف آرامگاهها، به حسرت و اندوهی که در دلها وجود دارد اشاره میکند. او به گوشزد کردن اهمیت مرگ و عبرتی که از ویرانی زندگی میتوان گرفت پرداخته و متذکر میشود که مردم اغلب در غفلت هستند و نمیخواهند به حقیقت مرگ فکر کنند. در نهایت، شاعر از این میگوید که آنگونه که واعظها یادآور مرگ هستند، خود نیز به نوعی از آن غافل هستند و مرگ را فقط برای دیگران میدانند.
هوش مصنوعی: به سوی قبرستان برو، زیرا آنجا جای دلانگیزی است که در اطرافش سبزههای زیبا و گلهای سفید دیده میشود.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و شکوه گلهای سرخ اشاره دارد که به دلیل سنگینی حسرت و آرزوهای فراوان، سرشان بر زمین افتاده است. در هر قدم، شاخهایی طلایی و زیبا به چشم میخورد.
هوش مصنوعی: در هر گوشه از این مکان، محل خوابگاه و آرامش عروسی است که شوخی و شادی را با خود دارد. هر قدمی که برداشته میشود، به سمت خانهای جدید و زیبا از یک دختر نوجوان میرود که دلنشین و جذاب است.
هوش مصنوعی: هر قدمی که در دانههای غلات برداشته میشود، به خاطر افتادنشان به زمین، اگر با چشم دل به آنها نگاه کنی، هر راهی که بروی، به نوعی به گوهری باارزش میرسد.
هوش مصنوعی: مردم به خاطر غفلت و بیتوجهی، هوشیاری خود را از دست دادهاند و اگر نه، هر مردهای در واقع قصهای آموزنده دارد که باید از آن درس بگیریم.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در دنیای فانی و ناپایدار، هر مکانی که به عنوان آرامگاه کسی در نظر گرفته میشود، در واقع مانند گل تازهای از چمن سبز است. به عبارتی، حتی در مرگ و فنا، شادی و جوانی به نوعی ادامه دارد.
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر به دست آوردن پول، همیشه جان خود را در خطر میاندازی، از این کاخ ویران عبرتی بگیر که داشتن آن عمارت بهتراز گنجهای دریایی است.
هوش مصنوعی: واعظ در مورد مرگ صحبت میکند و مردم را به فکر مرگ میاندازد، اما خود او به واقعیت مردن فکر نمیکند. او تنها مرگ را برای دیگران واقعی میداند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شعرهای ما نه شعرست ار چنان کان شاعریست
شاعری دیگر بود نزدیک من آن ساحریست
سینه تنگم نه جای چون تو زیبا دلبری ست
خوش بیا بر چشم من بنشین که روشن منظری ست
بر رخ زردم ببین خط های خونین از سرشک
کین ورق در حسب حال دردمندان دفتری ست
هر شبی چندان ز درد هجر بگدازم که روز
[...]
در دلم سوزی عجب از عشق زیبا دلبریست
دوزخی در جانم از داغ بهشتی پیکریست
تا قرین آتش شوقت شدم پروانه وار
سوزم از اندیشه هر دم کاین منم یا دیگریست
چون نسوزم بیتو در بستان که در جانم ز غم
[...]
میشناسم چشم او را، طرفه مست کافریست
دیدهام مژگان شوخش را، عجب تیرآوریست
قوت بازوی غم را بین کزو عاجز شدهست
می که هر برگی ز تاکش پنجهٔ زورآوریست
از تهیدستی به مقصد ره نیابد نالهام
[...]
از جهان، ما را رخی پر گرد و دامان تریست
تا بآب و نان ما، چون آسیا از دیگریست!
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.