تا سایهٔ مبارک تو بود بر سرم
فرخنده بود طالع و، رخشنده اخترم
تا آفتاب روی توام رفت از نظر
روزم چو شام تار شد و تیره معجرم
من روز و شب دلم به تو خوش بود حالیا
تنها به شهر شام، چسان شب به سر برم
گویند رفته باب تو چندی سوی سفر
طفلم ولی نمی شود این حرف باورم
دوران فشانده گرد یتیمی به چهره ام
گردون فکنده زهر اسیری به ساغرم
من بلبل ریاض تو بودم ولی کنون
در آتش فراق تو همچون سمندرم
ز آیینهٔ دلم نرود عکس این دو تن
گه در خیال اکبر و گه فکر اصغرم
ای ناخدای آرزوی من بیا ببین
در بحر غم، چو کشتی بگسسته لنگرم
گرداب غصه حایل و مواج بحر غم
زین ورطه مشکل است که جانی بدر برم
گویم به حضرتت گله های شب فراق
روزی اگر وصال تو گردد میسرم
خشکید آب چشم من از بس گریستم
جای سرشک، خون چکد از دیدهٔ ترم
یکدم اگر به دفتر «ترکی» نظر کنی
دانی که روزگار، چه آورده بر سرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
. . . ری به . . . ن خر سر خمخانه در برم
تا عاقبت کجا رسد اینکار بنگرم
آن خر سری که شعر سراید بلحن خر
پالیز شاعری را گوید . . . ر خرم
یعنی ز من بجوشد هر شاعری که هست
[...]
تا آمد از عدم به وجود اصل پیکرم
جز غم نبود بهره ز چرخ ستمگرم
خون شد دلم در آرزوی آنکه یک نفس
بیخار غم ز گلشن شادی گلی برم
پیموده گشت عمر به پیمانهٔ نفس
[...]
ای طالع نگون ز تو تا کی قفا خورم
وی چرخ واژگون ز تو تا کی جفا برم
روزی بخشم بشکنم این مهر مهر تو
وین پرده کبود تو بر یکدگر درم
از دور تو چه باک که من قطب ثابتم
[...]
هر شب که سر به جیب تحیر فرو برم
ستر فلک بدرم و از سدره بگذرم
اندر بها ز گوهر عالم فزون بود
هر در که من ز بحر تفکر بر آورم
عنقا شوم به مغرب عزلت که آفتاب
[...]
داند جهان که قره عین پیمبرم
شایسته میوه دل زهرا و حیدرم
دریا چو ابر بار دگر آب شد ز شرم
چون گشت روشنش که چه پاکیزه گوهرم
دری پر از عجایب دریا شود به حکم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.