شورچه شرابی ست که بر سر زده ای باز
جامی مگر از بادهٔ اخگر زده ای باز
ساغر زده رسوا شود از خفتگی چشم
از چشم تو پیداست که ساغر زده ای باز
جامی زده ای باز از آن آب چو آذر
بر جان من سوخته آذر زده ای باز
پیداست که داری سر خون ریزی عشاق
زین دست که بر قبضهٔ خنجر زده ای باز
با کس اگرت نیست نگارا! سر کشتی
پس چیست که دامن به کمر، بر زده ای باز
دیروز، ز هر روز، فزون می زده بودی
امروز، ز دیروز، فزونتر زده ای باز
هر تیر جفایی که تو را بود به ترکش
بر جان من خستهٔ مضطر زده ای باز
از باد صبا می شنوم رایحهٔ مشک
یا شانه بر آن زلف چو عنبر زده ای باز
بوی سر زلفین تو یا بوی عبیر است
یا روغنی از غالیه، بر سر زده ای باز
«ترکی» اگرت رام شد آن اهوی وحشی
هشدار که خود را به غضنفر زده ای باز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف حال و هوای خود در مواجهه با شراب و عشق میپردازد. او از شور و حال ناشی از نوشیدن باده میگوید و به نقش چشمان معشوق در افتراء و رسوایی خود اشاره میکند. شاعر به این نکته میپردازد که عشق و احساسات عمیق او باعث شده که به طور مکرر به سراغ شراب برود و این وضعیت، نشانهای از سوز و گداز درون اوست. همچنین، او به جزئیات عطر و دیوانگی معشوق اشاره میکند و دقت میکند که اگر معشوق او را ترک کرده باشد، چرا باز هم بر دامنش تکیه میزند. در نهایت، شاعر به تاخت و تاز احساسات و تأثیرات عشق بر جان خود پرداخته و از رنجهای ناشی از آن میگوید.
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن احساس و حالتی از سرخوشی و شگفتی است که ناشی از نوشیدن شراب و لذتهای زندگی است. شاعر به نوعی به ما میگوید که آیا به خاطر شوق و شعف ناشی از این تجربه، دوباره به سراغ شرابی رفتهای که با خود شعلۀ عشق و شور را به همراه دارد؟ این احساس میتواند هم از شادی و هم از درد ناشی شود، انگار که میخواهیم از ناامیدیها و چالشها فرار کنیم و به دنیای دلپذیرتری وارد شویم.
هوش مصنوعی: اینجا سخن از کسی است که به شدت تحت تأثیر مشروبات الکلی قرار گرفته و این حالت او را رسوا کرده است. خوابآلودگی و گیجی او به حدی است که هر کسی با یک نگاه میتواند بفهمد که او شراب نوشیده است. در واقع، او نمیتواند پنهان کند که حالش خوب نیست و نشانههای مستیاش کاملاً مشهود است.
هوش مصنوعی: مستی تازهای به من دادهای همچون آتش، که جانم را مانند آتش سوزاندهای.
هوش مصنوعی: به وضوح معلوم است که عشق تو باعث زخمی شدن دل عاشقان شده، چرا که تو با کنایه به خنجر خود دلت را آغشته به خون کردهای.
هوش مصنوعی: اگر با هیچ کس رابطهای نداری، پس دلیل این که دامن خود را به کمر زدهای و خیلی با اعتماد به نفس ایستادهای چیست؟
هوش مصنوعی: دیروز، نسبت به همهی روزهای قبل، پیشرفت بیشتری کرده بودی و امروز، نسبت به دیروز، پیشرفت بیشتری داشتهای.
هوش مصنوعی: هر نیش و آزاری که به تو تعلق دارد، به مانند یک تیر که به سوی من پرتاب شده، بر جان من که در حال رنج و زحمت است، فرود آمده است.
هوش مصنوعی: از نسیم صبحگاهی بوی خوش مشک را حس میکنم، یا شاید تو با شانه بر آن موهای مشکیات مانند عطر عنبر کار کردهای.
هوش مصنوعی: بوی نرم و دلپذیر زلفهای تو یا بوی خوش عطر است و یا روغنی معطر که بر سرت استفاده کردهای.
هوش مصنوعی: اگر تو بتوانی آن آهوی وحشی را آرام کنی، باید مواظب باشی که به شیر نزدیک نشدهای.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زلفین سیه خم به خم اندر زدهای باز
وقت من شوریده به هم بر زدهای باز
زان روی نکو چشم بدان دور که امروز
بر مه زدهای طعنه و در خور زدهای باز
از غالیه رسمی زدهای بر گل و شکر
[...]
از جیب هزار آینه سر بر زدهای باز
ایگل ز چه رنگ این همه ساغر زدهای باز
تمثال چه خون میچکد از آینه امروز
نیش مژهای بر رگ جوهر زدهای باز
در خلوت شرمت اثر ضبط تبسم
[...]
مستانه بسر میکده را در زده ای باز
وز باده معنی دو سه ساغر زده ای باز
درپای خم افتاده ای از تاب می ناب
یا خیمه بسر چشمه کوثر زده ای باز
از خاک و ز خشت است گرت بستر و بالش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.