ای باد! اگر روی، به سر کوی دلبرم
همراه خود بیار، به من بوی دلبرم
کو قاصدی و، نامه بری کز ره وفا
از من پیام و نامه، برد سوی دلبرم
تعویذ چشم زخم کنم بهر خود اگر
تاری فتد به دست من از موی دلبرم
خواهی شنید از سخنم نکهت عبیر
گویم اگر ز خلق خوش و خوی دلبرم
بیداریم ز خواب، کجا هست تا به صبح
بینم شبی به خواب، اگر روی دلبرم
در بوستان نرسته لب جوی تاکنون
سروی، چو سرو قامت دلجوی دلبرم
مشکل دگر به جانب محراب رو کند
زاهد ببیند از خم ابروی دلبرم
حیف است پر شکسته، به کنج قفس اسیر
«ترکی» که هست مرغ سخن گوی دلبرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.