این که داری به سردوش، کمند است نه گیسو
وین که داری به بناگوش کمان است نه ابرو
قامت است این که تو داری نه که سروی ست خرامان
کاکل است اینکه تو داری نه بود فافهٔ آهو
گر به دین حسن و لطافت بخرامی سوی بستان
پیش بوی سر زلفت گل و سنبل ندهد بو
در چمن، سرو سهی دم نزند از قد و قامت
به چمن گر به خرامی، تو به این قامت دلجو
به جز از قامت رعنای تو و آن لیموی پستان
سرو هرگز نشنیدم که دهد میوهٔ لیمو
باغبان بیند اگر جلوه کنان بر لب جویت
بعد از این سرو و صنوبر، ننشاند به لب جو
افکنی پیکر شیران، تو ز سرپنجهٔ سیمین
شکنی پشت دلیران، تو از آن غمزهٔ جادو
آن چه سر پنجهٔ سیمین تو کرده است به جانم
به یقینم نکند پنجهٔ شهباز، به تیهو
یک نظر زاهد اگر قبلهٔ ابروی تو بیند
بی گمان او نکند جانب محراب، دگر رو
گر مصور کشد از خامه شبیه تو صنم را
بت پرستان به تماشای تو آیند ز هر سو
سر «ترکی» نبود لایق میدان تو ورنه
خواهم انداختنش در خم چوگان تو چون گو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
«ستر الله علینا» چه علالاست درین کو؟
بجه از جو سوی ما آ، تماشاست درین سو
بخرابات مغانی همه چنگست و اغانی
همه جا مست و جوانی، همه جا بانگ هیاهو
همه جا رحمت و راحت، همه جا فسحت و ساحت
[...]
فی المثل گر خواجه نان و بره بریان نهد
پیش تو بر خوان اگر روزی شوی مهمان او
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.