«ستر الله علینا» چه علالاست درین کو؟
بجه از جو سوی ما آ، تماشاست درین سو
بخرابات مغانی همه چنگست و اغانی
همه جا مست و جوانی، همه جا بانگ هیاهو
همه جا رحمت و راحت، همه جا فسحت و ساحت
همه جا حسن و ملاحت،همه جا روی در آن رو
همه جا کاسه زرین، همه جا باده رنگین
همه جا عزت و تمکین، همه جا راست ترازو
همه جا چنگ و دف و نی، همه جا جام پیاپی
همه جا نعره هی هی! همه جا محضر نیکو
ز شرابات الهی، می تو جوی تناهی
می من لجه دریا، بجه از جوی و مرا جو
دل قاسم بکجا رفت؟ بجایی که در آنجا
نبرد فکر خرد پی، نبرد باد صبا بو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وصف جهانی شاداب و پر نشاط میپردازد که در آن همهمه، لذت و زیبایی در همه جا جاری است. او به فراوانی نعمتها، خوشیها و هنرهای مختلف مانند موسیقی و میپردازد. شاعر از محفلهای شاد و پر از رنگ و بو سخن میگوید و به نوعی به حالتی مست و سرمست اشاره دارد. او همچنین به نبود فکر و دغدغه اشاره میکند و در نهایت به دنبال جایی است که در آن هیچ ناراحتی و فکری وجود ندارد.
هوش مصنوعی: «پوشش الهی بر ماست» چه عذری است در اینجا؟ بیا از جوی به سمت ما، تماشای عظمت در این سوست.
هوش مصنوعی: در میان خرابات، همه جا صدای موسیقی و آواز است، همه سرمست و جوان هستند و هر سو صدای شلوغی و شادی به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: رحمت و آرامش در همه جا وجود دارد، زیبایی و لطافت همواره در اطراف است و هر جا که مینگری، چهرهای دلنشین به چشم میآید.
هوش مصنوعی: در هر مکان، ظرفی از طلا وجود دارد و نوشیدنیهای رنگارنگ به وفور پیدا میشوند. در همه جا، عظمت و احترام وجود دارد و همه چیز بر اساس انصاف و عدالت سنجیده میشود.
هوش مصنوعی: در هر جا صدای موسیقی و ساز به گوش میرسد، حتی در هر گوشهای نوشیدنیهای زیادی به دست مردم است و ناله و فریاد شادی به هوا بلند است! اینجا پر است از جمعهای خوشآمد و خوبی.
هوش مصنوعی: از نوشیدنیهای الهی، میم را از جوی خواستهام، بگذارید که من نیز همچون دریا در عمق خود فرو رویم. از جوی بگذرم و به دنبال من بیایید.
هوش مصنوعی: دل قاسم به کجا رفته است؟ به جایی که در آنجا جنگ فکر و اندیشه وجود ندارد و بوی خوش نسیم صبح در هوا در جریان است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فی المثل گر خواجه نان و بره بریان نهد
پیش تو بر خوان اگر روزی شوی مهمان او
این که داری به سردوش، کمند است نه گیسو
وین که داری به بناگوش کمان است نه ابرو
قامت است این که تو داری نه که سروی ست خرامان
کاکل است اینکه تو داری نه بود فافهٔ آهو
گر به دین حسن و لطافت بخرامی سوی بستان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.