ز دلبر تا بود جان در تنم دل برنمیگیرم
مرا تا جان به تن باشد دل از دلبر نمیگیرم
شبان در خواب دارم در برش تا صبحدم اما
چرا یک روز در بیداریش در بر نمیگیرم
به یاد عقرب زلفش همه شب تا سحرگاهان
گزیده مارسان، آرام در بستر نمیگیرم
به شمشیرم اگر خواهد زدن آن شوخ سنگیندل
سپر سازم سر و اما سپر بر سر نمیگیرم
گرفتن از فراقش روز و شب آرام نتوانم
وگر گیرم دمی گیرم دم دیگر نمیگیرم
لب چون شکرش گردد اگر روزی مرا روزی
ز دکان شکر ریزی دگر شکر نمیگیرم
مسلمانان دلم را برده از کف هندوی خالش
ولی من هم دل از آن هندوی کافر نمیگیرم
من از رخسار زرد خویش بیزر نیستم اما
عجب دارم که مویش را چرا در زر نمیگیرم؟
از این پس «ترکیا» از همت پیر خراباتی
ز دست ساقی گلچهره جز ساغر نمیگیرم
جدا سازند اگر با تیغ بند از بند اعضایم
دل از مهر علی ساقی کوثر بر نمیگیرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار بیانگر عشق عمیق شاعر به معشوق خود است. شاعر تأکید میکند که تا زمانی که جان در بدن دارد، نمیتواند دل از محبوب خود بکند. حتی در خواب هم او را در آغوش دارد و از بیاحساس بودن در بیداری گلایه میکند. او به زلف معشوقش اشاره میکند که مانند عقرب گزنده است و از درد جدایی نمیتواند آرامش یابد. شاعر به ترکیب عشق خود با رنج از فراق پرداخته و اعلام میکند که حتی اگر بایست با شمشیر محبت معشوقش روبرو شود، باز هم دل از او نخواهد کند. در نهایت، او به عشق خود به علی (ع) و ارادت به او اشاره دارد و میگوید که هیچ چیز، از جمله جدایی جسمی، نمیتواند عشق او را از بین ببرد. به طور کلی، این اشعار عواطف شدید و وفاداری شاعر به معشوق را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که جان در بدنم هست، از عشق دلبر دست نمیکشم و تا جان در تنم باشد، از علاقهام به او کم نمیشود.
هوش مصنوعی: من در خواب شبانه، او را در آغوش دارم تا صبح، اما نمیفهمم چرا در بیداری جرأت نمیکنم او را در آغوش بگیرم.
هوش مصنوعی: به خاطر یادآوری زلف او که مانند عقرب است، تمام شب تا سحر با خیال او، آرامش را در بستر نمییابم.
هوش مصنوعی: اگر آن معشوقهی سرکش بخواهد با شمشیر به من حمله کند، سپر میسازم تا از خودم دفاع کنم، اما سپر را بر سر نمیگذارم.
هوش مصنوعی: نمیتوانم در طول روز و شب از غم دوری او آرام بگیرم. اگر لحظهای او را در کنارم داشته باشم، دیگر نمیتوانم آن لحظه را نگهدارم و دوباره او را نخواهم داشت.
هوش مصنوعی: اگر روزی لبهای من به شیرینی شکر باشد، دیگر از دکان شکر چیزی نخواهم گرفت.
هوش مصنوعی: مسلمانان با زیباییهای خود دلم را captivated کردهاند، اما من همچنان دل از آن زن هندو که کافر است نمیکشم.
هوش مصنوعی: من به خاطر رنگ روی زرد خودم، نمیتوانم بگویم که بیزر هستم، اما تعجب میکنم که چرا موهایم را در طلا نمیپیچم.
هوش مصنوعی: از این به بعد، من دیگر از همت و کمک پیر خراباتی به جز جام شراب چیزی نمیخواهم و از ساقی زیبای خود چیزی جز ساغر نمیگیرم.
هوش مصنوعی: اگر با شمشیر هم اعضای بدنم را جدا کنند، هرگز علاقهام به علی، ساقی کوثر، کم نخواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.