سر چه باشد که فدا بر سر پیمان نکنم
جان چه باشد که نثار ره جانان نکنم
تا رخ و زلف و خط یار مرا در نظر است
التفاتی به گل و سنبل و ریحان نکنم
تا مرا موعظهٔ پیر مغان در گوش است
گوش بر موعظهٔ واعظ نادان نکنم
گرچه از دیدن خوبان تن و جان، در تعب است
حیف باشد که نظر بر رخ خوبان نکنم
مطرب ار این غزل از گفتهٔ «ترکی» خوان
گوش بر زمزمهٔ مرغ خوش الحان نکنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این اشعار، شاعر بر اهمیت وفاداری و عشق تأکید میکند. او میگوید که حاضر نیست جان و سرش را برای پایبندی به پیمانهای فدای چیز دیگری کند و به زیباییهای دنیوی (مانند گل و سنبل) توجهی نخواهد داشت، زیرا عشق و زیبایی یار برایش اولویت دارد. شاعر همچنین اشاره میکند که حتی اگر از زیباییها در رنج باشد، باز هم نمیتواند از دیدن زیباییها خودداری کند. در نهایت، او را به لذت بردن از موسیقی و زیبایی کلام دعوت میکند و گوش به زمزمههای دلنشین میدهد.
هوش مصنوعی: من هرگز به خاطر وفاداری به پیمان خود، جانم را فدای سر نمیکنم، و هیچ چیزی هم ارزش نثار کردن جانم را برای عشق محبوب نمیدهد.
هوش مصنوعی: وقتی که زیبایی و جذابیت محبوبم در نظرم هست، دیگر به گلها و گیاهان زیبا توجهی نمیکنم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نصیحت و راهنمایی حکیم و با تجربهٔ پیر مغان در گوشم هست، به نصیحتهای بیارزش و نادان واعظ گوش نخواهم داد.
هوش مصنوعی: هرچند که از تماشای زیباییها دلم پر از تشویش و اضطراب است، اما حیف است که نگاهی به چهرههای زیبا نیندازم.
هوش مصنوعی: اگر مایهی خوشی و شادی در دل من وجود نداشته باشد، حتی اگر خوانندهای با صدای دلانگیز و زیبا هم به من غزل ترکی بخواند، توجهی به آن نخواهم کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من اگر بر در تو هر شبی افغان نکنم
خویش را شهره و بدنام بدینسان نکنم
گر دهم دردسری تنگ میا بر من، ازآنک
نتوانم که تو را بینم و افغان نکنم
روزی از یاد رخت پیش گلی خواهم مرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.