تا زلف تو در خرمن گل غالیهبیز است
در دور قمر بین که قران مشتریریز است
ترسم که به دل رخنه زند مردم چشمت
ورنه ز چه رو خنجر مژگان تو تیز است؟!
مقتول تو را نیست ازآن صورت مردن
برق دم شمشیر تو تا آیینه ریز است
زحمتکش عشقم که چه هجران و چه وصلت
از دست جفای تو کجا جای گریز است؟!
هرجا که ز نقش کف پای تو نشانیست
چون عرصه محشر همه دلم غلغلهخیز است
افسانه حسن تو هر آن گوش که بشنید
در دعوی زیبایی یوسف به ستیز است
هرکس که سواد خط مشکین تو را دید
در قافیه حسن بگفتا که تمیز است
فرهنگ سخنهای دقیق من طغرل
نه طور «صراح» است نه گفتار «همیز» است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا سر زده خطّ تو، به دل غالیهبیز است
ابروی تو عمری است که با ما به ستیز است
بازوی تو پر قوّت و شمشیر تو تیز است
بسیار عزیزان، برم این ماه عزیز است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.