حیا پیراهن اندام ناز است
تغافل پرده قانون راز است
ببین زیر و بم تار محبت
به مضراب خموشی نغمه ساز است!
به دشنامی رقیبان را نوازد
عجب شوخی که او دشمننواز است!
نمیآید برای پرسش من
به راه انتظارش دید باز است
ازآن قلقل مینا را شنیدم
دلم وقت قیامش در نماز است!
به صبح وصل دارم انتظاری
شب هجران عجب دور و دراز است!
به کف آسان نیاید دامن وصل
بسی در راه او شیب و فراز است
در خامی کشا تا پخته گردی
کلید قفل تحقیقش مجاز است!
معانی صید شد طغرل ز شاهین
که صید چنگلش عنقا نه باز است!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
که شرح حال من لَختی دراز است
به حاضر گشتن خسرو نیاز است
بیا کامشب شب ناز و نیاز است
چو زلف ماهرویان شب دراز است
صنم گفت از من این پرسش نه ساز است
رها کن سر گذشت من دراز است
خشوع مومنان جان نماز است
از آن معنی که با او دوست راز است
مرا از چشم تو نازی نیاز است
به نازی کش مرا چندین چه ناز است
دلم بنواز یعنی سوز و بگداز
که دل مسکین غمت مسکین نواز است
رخت دارند و خط بیچارگان دوست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.