با لب لعل تو طوطی نکند همسخنی
بگذرد پیش تو از دعوی شکرشکنی
سنبل زلف تو را باد پریشان سازد
بشکند عنبرسارایی و مشک ختنی!
گرچه ابروی تو شد قبله اسلام ولی
بت بتخانه چین و صنم اهرمنی!
سرخی بیره تنبول لبت را دیده
خون حسرت خورد از رشک عقیق یمنی!
هیچ در باغ جهان گل نبود چون رویت
ای گل باغ لطافت ز کدامین چمنی؟!
دهنت وقت سخن گر گهرافشان گردد
نرخ خرمهره شود قیمت در عدنی!
به من آمد ز قضا ختم تمامی سخن
ختم شد با تو چنان دعوی سیمینذقنی
غنچه در باغ اگر لعل لبت را بیند
نزند لاف به پیش تو ز کوچکدهنی!
گرچه ننگ است تو را عاشقی طغرل ما
به خدا شکر کنم زان که تو معشوق منی!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و جذابیت معشوق است که گفتوگویی شیرین و دلنشین را با او توصیف میکند. شاعر به زیباییهای لب و زلف معشوق اشاره میکند و بیان میکند که هیچ گل و گیاهی در جهان به زیبایی او نیست. همچنین، او احساس حسرت و آرزو را در دل دارد و به عشقش افتخار میکند، هرچند ممکن است عاشقی برای او ننگ بهنظر برسد. در نهایت، شاعر به خوشبختی خود از داشتن این معشوق زیبا اشاره میکند.
هوش مصنوعی: با لب زیبای تو، طوطی هم قادر نیست با تو صحبت کند و هیچ چیزی از شکایت و گلهگزاری، در حضور تو مطرح نمیشود.
هوش مصنوعی: باد میتواند زلفهای تو را آشفته کند و باعث شود عطر خوش عنبر و مشک از بین برود!
هوش مصنوعی: هرچند که ابروی تو به عشق و توجه ما را به سمت خود کشانده و مانند قبلهای برای مسلمانان شده، اما همچنان به محبوبیت و زیباییهای بتهای معابد چین و فرشتههای اهریمنی نیز اشاره میکند.
هوش مصنوعی: خودت را در آینه نگاه کن، رنگ لبهایت به قدری زیبا و سرخ است که برزیبایی عقیق یمنی حسادت میکند و به خاطر این زیبایی دلم پر از حسرت میشود.
هوش مصنوعی: در هیچ باغی از عالم، گلی به زیبایی تو وجود ندارد، ای گل! لطافت تو از کدام چمن مخصوصی نشأت گرفته است؟
هوش مصنوعی: اگر زبانت در هنگام سخن گفتن به لطافت و زیبایی تبدیل شود، ارزش کلامت و تاثیر آن به حدی خواهد رسید که مانند بهترین جواهرات در دنیای سبز و خوشبختی ارزشمند خواهد شد!
هوش مصنوعی: سرنوشت من به گونهای رقم خورده که همه حرفها و بحثهایم با تو به پایان رسیده است، همانطور که دعوی و ادعای یک فرد با سیمینذقن.
هوش مصنوعی: اگر غنچه در باغ زیبایی لبهای تو را ببیند، دیگر به خاطر کوچکدهنیاش به خود نمیبالد و ادعا نمیکند.
هوش مصنوعی: هرچند که عشق تو برایت ننگ است، اما من به خدا شکر میکنم که تو معشوق من هستی!
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این چه لطفست که ناموس صبا میشکنی
وین چه حلمست که دشمن به غلط میفکنی
دشمنان از سخن نرم تو مغرور شدند
وقت باشد که زیانکار شود خوشسخنی
چند ازین قاعدهها وقت درآمد که کنون
[...]
در همه شهر خبر شد که تو معشوق منی
این همه دوری و پرهیز و تکبر چه کنی
حد و اندازهٔ هرچیز پدیدار بود
مبر از حد صنما سرکشی و کبر و منی
از پی آنکه قضا عاشق تو کرد مرا
[...]
به شکرخنده بتا نرخ شکر میشکنی
چه زند پیش عقیق تو عقیق یمنی
گلرخا سوی گلستان دو سه هفته بمرو
تا ز شرم تو نریزد گل سرخ چمنی
گل چه باشد که اگر جانب گردون نگری
[...]
من چرا دل به تو دادم که دلم میشکنی
یا چه کردم که نگه باز به من مینکنی
دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا ندانند حریفان که تو منظور منی
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
[...]
مست و شوریده چنانم که ز بی خویشتنی
من توام هیچ نمیدانم اگر خود تو منی
شرطِ اخلاص چنان است ز مبدایِ وجود
که نه من بر تو گزینم نه تو بر من شکنی
وقت وقتی چه شود گر به سرِ ما گذری
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.