دل پیش تو کشف راز کرده
دیوان غم تو باز کرده
از زلف تو میکند حکایت
افسانه خود دراز کرده
قانون غمت به صوت «عشاق»
زیر و بم عشق ساز کرده
لبیک زنم به طوف کویت
آهنگ ره حجاز کرده!
لعل لب تو تبرزدآرا
بیقدرتر از پیاز کرده!
صراف دکان عشق ما را
در بوته غم گداز کرده!
از شوخی جلوه تذروست
کان بخیه به چشم باز کرده
بیداد و ستم به حال محمود
زلف سیه ایاز کرده
امروز قضا ز نام طغرل
عنوان سخن طراز کرده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لیلی کله بند باز کرده
مجنون گلهها دراز کرده
سوسن که زبان دراز کرده
وصف رخ اوست ساز کرده
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.