اینست اگر ساز بم و زیر جهان را
بیپرده مکن نغمه مضراب زمان را!
با خط ادب ساز تو از سرمه سیاهی
در حرف خموشی چه قلم بند میان را!
گردد خط حیرت اثر شوق فتوحت
چون غنچه اگر مهر کنی قفل دهان را
کی بخیه کند خاک لب دامن نازش
مهتاب بود محرم اگر زخم کتان را؟!
حسرتکش ابروی تو شد قامت پیری
جز خانه خود نیست دگر خانه کمان را!
هرکس نبود مشتری جنس محبت
کین نقد گرانی کند از سود زیان را!
فرش ره تسلیم ادب ساز سر خود
چون مخمل اگر داری هوس خواب گران را!
خیاط ازل کرده چو از بخیه رنگین
شیرازه دامان چمن آب روان را!
آسوده بود صاف دل از منت صیقل
جز جوهر معنی نبود تیغ زبان را!
مخمور تو را نیست به جز دردسر تو
دردسر دیگر نبود بادهکشان را!
پیدا نشد از شعله اشکم اثر داغ
ظاهر نکند آتش یاقوت دخان را!
طغرل چه خوش است مصرع دریای معانی
یاران به خط جام ببندید میان را!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواهی که نیاری به سوی خویش زیان را
از گفتن ناخوب نگهدار زبان را
گفتار زبان است ولیکن نه مرا نیز
تا سود به یک سو نهی از بهر زیان را
گفتار به عقل است، که را عقل ندادند؟
[...]
ای شاه! تویی شاه، جهان گذران را
ایزد به تو دادهست زمین را و زمان را
بردار تو از روی زمین قیصر و خان را
یک شاه بسنده بود این مایه جهان را
آسان گذران کار جهان گذران را
زیرا که جهان خواند خردمند جهان را
پیراسته می دار به هر نیکی تن را
آراسته می خواه به هر پاکی جان را
میدان طمع جمله فرازست و نشیب است
[...]
نوروز جوان کرد به دل پیر و جوان را
ایام جوانی است زمین را و زمان را
هر سال در این فصل برآرد فلک از خاک
چون طبع جوانان جهان دوست جهانرا
گر شاخ نوان بود ز بی برگی و بی برگ
[...]
آراست جهاندار دگرباره جهان را
چو خلد برین کرد، زمین را و زمان را
فرمود که تا چرخ یکی دور دگر کرد
خورشید بپیمود مسیر دوران را
ایدون که بیاراست مر این پیر خرف را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.