در دل خیال آن قد رعنا نگاه دار
یاد پری نمودی تو مینا نگاه دار
آمد قماش حسن به بازار اعتبار
سودای یوسفش به زلیخا نگاه دار
شرط تکلفات شرف شد ترا ادب
هرجا اگر نشینی تو آنجا نگاه دار!
گه شکوه فراق تمنا کند دلم
یارب ازین خیال تو ما را نگاه دار!
در مهرههای نرد غم اوست برد و بای
دستی بکش ز دامن او یا نگاه دار!
ضبط عنان دل نبود ای هوس به ما
ما را به ما گذار و دل ما نگاه دار!
چون شمع تیغ عشق ببرد سر ترا
شرط مروت است تو هم پا نگاه دار!
ساقی به یادگاری ایام وصل او
قدری ز باده در ته مینا نگاه دار
طغرل خجل ز مصرع زیبای بیدلم
مشت عرق به منع تقاضا نگاه دار!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا در چه وقت شعله زند دود احتیاج
مشتی عرق به منع تقاضا نگاه دار
همین شعر » بیت ۹
طغرل خجل ز مصرع زیبای بیدلم
مشت عرق به منع تقاضا نگاه دار!
مردی چو شمع در همهجا، جا نگاه دار
هرچند سر به باد رود پا نگاه دار
گوهر دهد دمی که کند قطره ضبط موج
دل جمع کن عنان نفسها نگاه دار
تا گم نگردد آینهٔ بینشانیات
[...]
کام طمع ز لذت دنیا نگاه دار
امروز، پاس دولت فردا نگاه دار
هر گوشه جوش جلوهٔ یار است، دیده را
آیینه وار محو تماشا نگاه دار
هر عقده ای به عهده تدبیر ناخنی ست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.