اگر آیینه بر روی تو عرض مدعا دارد
ز دست صورتت زنجیر حیرانی به پا دارد
عصای قامت پیریست یاد سرو آزادت
چو من هر کس به یاد ابرویت قد دوتا دارد
ره عشق است از دل دست میباید تو را شستن
که یاد سوزن مژگان او خاری به پا دارد
نباشد لنگری غیر از تو کل کشتی او را
که در موج تلاطم جز خدا کی ناخدا دارد؟!
تسلیبخش از زلف مسلسل خاطر خود را
که آخر دور گردون از حوادث کارها دارد!
اگرچه شیوه خوی وی آمد مردمآزاری
به مردم چشم او خاصیت مردم گیاه دارد
ندارد خاطرم میل درستی یک سر مویی
که چون زلفش دل ما از شکستن مومیا دارد
اگر زاهد چو من شبها به هجرانت به روز آرد
به تحقیقش نما روشن که تقلید ضیا دارد
هزاران آفرین طغرل به این یک مصرع بیدل
اجابت انفعال از شوخی دست دعا دارد!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز بس مطلوب هر کس بی طلب آماده است اینجا
اجابت انفعال از شوخی دست دعا دارد
همین شعر » بیت ۹
هزاران آفرین طغرل به این یک مصرع بیدل
اجابت انفعال از شوخی دست دعا دارد!
از ان سرو از درختان سرفرازی بیشتر دارد
که با دست تهی صد بینوا را زیر پا دارد
به کیش مردم بیدار دل کفرست نومیدی
چراغ اینجا امید بازگشتن از شرر دارد
از ان جوش نشاط از سینه خم کم نمی گردد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.