گنجور

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
کلیم

کمر از تار جان باید بران نازک میان

کی از هر رشته ای آن دسته گل می توان بستن

بزور رعشه شوق اضطرابی آرزو دارم

که مغزم را نباشد فرصت در استخوان بستن

بروز ار عندلیم، شام چون پروانه خاموشم

[...]

صائب تبریزی

به امید اقامت دل به اسباب جهان بستن

بود شیرازه از غفلت به اوراق خزان بستن

به خودسازی قناعت از بهار و زندگانی کن

مکن در فصل گل اوقات صرف آشیان بستن

منه بر عالم افسرده، دل از کوته اندیشی

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
جویای تبریزی

تو و نامهربانی و به قصد ما میان بستن

من و از جان و دل، دل بر خدنگ جانستان بستن

در آتش ریشه اش مانند نخل شعله جان دارد

سمندر را سزد بر سرو آهم آشیان بستن

پی قتلم که عمری شد هلاک آن بر و دوشم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه