ز گلها، سروها را دورمنشان ای چمن پرور
که دایم شیشه ها را جا بود نزدیک ساغرها
ز مروارید شبنم، تاکهای سبز پیراهن
کنند آرایش دخترچه های خود چو مادرها
چو آن سرو سهی قامت به سیر کوچه باغ آید
درختان را به انداز سلامش خم شود سرها
ز نقش پای موری، قاصدم در چاه می افتد
ز چاه خود چه سان آیند بر بامم کبوترها
برادر خواند طغرا اهل عالم را ز خونگرمی
چو یوسف عاقبت آزارها دید از برادرها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر طبیعت را به زیبایی توصیف میکند و به گلها، سروها، و چمن اشاره میکند که به آرامش و زیبایی محیط کمک میکنند. او به شوق جوانی و زیبایی دختران اشاره دارد که شبیه مادران خود آرایش میکنند. وقتی سرو بلند قامت در باغ قدم میزند، درختان احترام میگذارند و به سمت او خم میشوند. همچنین، شاعر به مشکلی اشاره میکند که قاصد باری را به چاه میاندازد و کبوترها با این وضعیت چه کنند. در پایان، شاعر به تجربهی یوسف اشاره میکند که از برادرانش آزار دیده و به خونگرمی اهل عالم اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ای چمنپرور، گلها و سروها را از خود دور نگهدار، زیرا همیشه شیشهها در کنار ساغرها جای دارند.
هوش مصنوعی: دختران جوان، همچون مادرانشان، از شبنمهای درخشان مروارید مانند برای تزیین و آراستن لباسهای سبز تاکها استفاده میکنند.
هوش مصنوعی: وقتی که آن سرو بلند قامت به خیابان و باغ قدم میگذارد، درختان به احترام او سرشان را خم میکنند.
هوش مصنوعی: از اثر پاهای مورچه، پیام من به چاه میافتد. از چاه خود، چگونه میتوانند کبوترها بر بامم بیایند؟
هوش مصنوعی: انسانها را به مهربانی و خونگرمی خود میخواند، اما در نهایت از برادرانش آزار و سختی میبیند، همانطور که یوسف دچار رنج و زحمت شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همیریزد میان باغ، لؤلؤها به زنبرها
همیسوزد میان راغ، عنبرها به مجمرها
ز قرقویی به صحراها، فروافکنده بالشها
ز بوقلمون به وادیها، فروگسترده بسترها
زده یاقوت رمانی به صحراها به خرمنها
[...]
هوا اکنون نهد بر گلبن از زنگار افسرها
صبا اکنون کشد در باغ از شنگرف چادرها
سحاب اکنون بیالاید کف گلبن بحناها
نسیم اکنون بیاراید رخ بستان بزیورها
بسان دیده وامق بگرید ابر برگلها
[...]
ز برق تیغ ابرویت فتاد آتش به کشورها
مه نو گشت میل آتشین در چشم اخترها
گرفتار تن خاکیست روح از پستی همت
به دام افتاده است این مرغ از کوتاهی پرها
ندارد مادر از تأدیب فرزند خود آسایش
[...]
زهی از بادهٔ شوق تو ساغر کاسهٔ سرها
نهان در هر دل از شور تمنای تو محشرها
به باغ از جلوهٔ رنگین فروزی آتش رشکی
که دود از گل گل طاووس برخیزد چو مجمرها
به بحر خون، تپیدنهای دلها کی عبث باشد؟
[...]
زهی نظّاره را ازجلوهٔ حسن تو زیورها
رگ برگگل ازعکس تو درآیینه جوهرها
سر سودایی ما را غم دستارکی پیچد
کههمچون غنچهاز بویت بهتوفانمیرود سرها
به حیرت رفتگانت فارغند از فکر آسودن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.