از هجر بت یگانه ما
خون می چکد از ترانه ما
بر خاست ز آسیای افلاک
افغان زشکست دانه ما
افتاده زمین خراب و بیخود
از ناله عاشقانه ما
در بحر وجود همچو گوهر
با خود بود آب و دانه ما
وارسته ز خود شدیم و گردید
اوج فلک آشیانه ما
صد طعنه زند به لاله و گل
خار و خس آشیانه ما
از دولت عشق پادشاهیم
غم لشکر و دل خزانه ما
خارای غم و حریر محنت
فرشست در آستانه ما
بر خویش طبیب پیچد افلاک
از خنده بیخودانه ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.