عاشقان را نگر از خاره تنی ساختهاند
که به بیداد چو تو دلشکنی ساختهاند
به حذر باش درین بزم که جادونگهان
کار ما مژه بر هم زدنی ساختهاند
غافلند از گل رخسار تو ای رشک چمن
بلبلانی که به خار چمنی ساختهاند
خورم افسوس به این مردهدلانی که ز کف
داده جان را و به فرسوده تنی ساختهاند
آهوانی که درین صیدگهند از هر گام
به خدنگ چو تو ناوکفکنی ساختهاند
محفل عشق کجا و دل غمناک طبیب
ای خوش آنان که به بیتالحزنی ساختهاند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عواطف و احوال عاشقان پرداخته و به تضاد بین عشق و درد میپردازد. شاعر به زیباییهای معشوق و دلشکستگی عاشقان اشاره میکند و هشدار میدهد که در این بزم عشق، مراقب جادو و فریبکاریها باشند. او از غفلت برخی از زیباییهای معشوق و حالت بیحالی عاشقان افسوس میخورد و به توصیف عواطف و احساسات عمیق در عشق و دلتنگی میپردازد. در نهایت، شاعر حضور در محفل عشق را با غم و درد همراه میبیند و به خوشی کسانی اشاره میکند که در کنج عزلت و آرامش میزیند.
هوش مصنوعی: عاشقان را ببین که از درد و رنجی که تحمل کردهاند، تنی شکل گرفته که قادر به تحمل بیرحمی و دلشکنیهای توست.
هوش مصنوعی: در این مهمانی مراقب باش، چون جادوگران به راحتی میتوانند ما را فریب دهند و کارهایی انجام دهند که به سرعت به وقوع میپیوندد.
هوش مصنوعی: بلبلانی که به خار چمن عادت کردهاند، از زیبایی رخسار تو غافلاند و به همین دلیل به حسادت چمن میپردازند.
هوش مصنوعی: متأسفم که این افراد بیروح و دل مرده، جان خود را از دست دادهاند و تنها در یک جسم فرسوده زندگی میکنند.
هوش مصنوعی: آهوانی که در این دامگاه هستند، با هر قدم به تیرکهای تو شبیه میشوند، تو مانند تیرهایی هستی که برای شکار آماده شدهاند.
هوش مصنوعی: محل عشق در کجا و دلغمگین پزشک، خوشا به حال کسانی که در خانهای که پر از درد و اندوه است، زندگی میکنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گلرخان بر سر خاکم چمنی ساخته اند
چمنی بر سر خونین کفنی ساخته اند
در حقیقت نسب عاشق و معشوق یکیست
بوالفضولان صنم و برهمنی ساخته اند
یکچراغست درین خانه که از پرتو آن
[...]
جان من، بهر تو از جان بدنی ساختهاند
بر وی از رشته جان پیرهنی ساختهاند
بر گلت سبزه عنبرشکنی ساختهاند
از گل و سبزه عجایب چمنی ساختهاند
تن سیمین تو نازک، دل سنگین تو سخت
[...]
در چمن حوروشان انجمنی ساخته اند
چشم بد دور که بهشتی چمنی ساخته اند
ننشیند دل این طایفه در قصر بهشت
که به معموره ی دل ها وطنی ساخته اند
چون بسنجید به فرهاد مرا، یا مجنون
[...]
محض حرف است که او را دهنی ساختهاند
در میان نیست دهانی، سخنی ساختهاند
دل روشنگهران فلکی آب شده است
تا چو تو دلبر سیمینبدنی ساختهاند
آب ده چشمی از آن سیب زنخدان که فلک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.