جان من، بهر تو از جان بدنی ساختهاند
بر وی از رشته جان پیرهنی ساختهاند
بر گلت سبزه عنبرشکنی ساختهاند
از گل و سبزه عجایب چمنی ساختهاند
تن سیمین تو نازک، دل سنگین تو سخت
بوالعجب سنگدل و سیمتنی ساختهاند
الله! الله! چه توان گفت رخ و زلف ترا؟
گوییا از گل و سنبل چمنی ساختهاند
خوش بخند، ای گل بستان لطافت، که ترا
بر گل از غنچه خندان دهنی ساختهاند
من که باشم که تو گویی سخن همچو منی؟
مردم از بهر دل من سخنی ساختهاند
میکنم کوه غم از حسرت شیریندهنان
از من، این سنگدلان، کوهکنی ساختهاند
بعد ازین راز هلالی نتوان داشت نهان
که بهر خلوت از آن انجمنی ساختهاند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و شکوه یک معشوقه پرداخته و او را مظهر لطافت و زیبایی میداند. شاعر میگوید که جان او برای معشوقهاش خلق شده و تمام زیباییهای عالم در وجود او تجلی یافته است. تن نازک او با دل سنگینش تضاد جالبی ایجاد کرده و او را خاص و منحصر به فرد میسازد. شاعر با تحسین از زیباییهای چهره و موی معشوقه، به نوعی حسرت خود را از آنکه نمیتواند به خوبی او سخن بگوید، ابراز میکند. در پایان، شاعر اشاره میکند که راز عشق و زیباییهای معشوقه را نمیتوان پنهان کرد و این عشق به زودی آشکار خواهد شد.
هوش مصنوعی: عزیزم، برای تو جانم را قربانی کردهاند و از آن، لباسی تهیه کردهاند که به زیبایی تمام بر تن تو مینشیند.
هوش مصنوعی: از گل و سبزه زیباییهای شگفتانگیزی در طبیعت خلق کردهاند.
هوش مصنوعی: تو با بدنی لطیف و زیبا، اما قلبی سنگین و بیرحم، حیرتآور هستی. این تضاد در وجود تو باعث میشود که تو به نوعی شگفتانگیز و عجیب به نظر برسی.
هوش مصنوعی: وااای! چه میتوان گفت درباره چهره و موهای تو؟ به نظر میرسد که تو را از گل و سنبل یک باغ ساختهاند.
هوش مصنوعی: ای گل زیبا، با لبخند دلنشینت خوشبختی را به نمایش بگذار، زیرا برای تو از غنچهای که میخندد، چهرهای زیبا و دلربا به وجود آوردهاند.
هوش مصنوعی: من کیستم که تو بخواهی با من صحبت کنی؟ مردم به خاطر من کلامی را ساختهاند.
هوش مصنوعی: غم و اندوهم را به اندازه کوهی بزرگ از آرزوهای شیرین و دلنشین افرادی که محبتشان را از من دریغ کردهاند، میسازم. این افراد بیاحساس، مانند کوهکنان، اوج درد و حسرت مرا افزایش دادهاند.
هوش مصنوعی: بعد از این، دیگر نمیتوان رازی را پنهان کرد، زیرا برای هر خلوتی، جمعی مانند آن را فراهم کردهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گلرخان بر سر خاکم چمنی ساخته اند
چمنی بر سر خونین کفنی ساخته اند
در حقیقت نسب عاشق و معشوق یکیست
بوالفضولان صنم و برهمنی ساخته اند
یکچراغست درین خانه که از پرتو آن
[...]
در چمن حوروشان انجمنی ساخته اند
چشم بد دور که بهشتی چمنی ساخته اند
ننشیند دل این طایفه در قصر بهشت
که به معموره ی دل ها وطنی ساخته اند
چون بسنجید به فرهاد مرا، یا مجنون
[...]
محض حرف است که او را دهنی ساختهاند
در میان نیست دهانی، سخنی ساختهاند
دل روشنگهران فلکی آب شده است
تا چو تو دلبر سیمینبدنی ساختهاند
آب ده چشمی از آن سیب زنخدان که فلک
[...]
عاشقان را نگر از خاره تنی ساختهاند
که به بیداد چو تو دلشکنی ساختهاند
به حذر باش درین بزم که جادونگهان
کار ما مژه بر هم زدنی ساختهاند
غافلند از گل رخسار تو ای رشک چمن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.